18 - نعمتهاى آشكار و پنهان خداوند
20. (أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَلَكُم مَا فِى السَّمَواتِ وَمَافِى الأرْضِ وَاَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمُهُ ظاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلاهُديً وَلاكِتابٍ مُنِيرٍ
آيا نمى بينيد كه خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است, براى شما مسخر كرده است و نعمتهاى ظاهرى و باطنى خود را درباره شما كامل گردانيده, ولى گروهى از مردم [با اين نشانه هاى بارز توحيد] ندانسته و بى دليل و بدون كتاب روشنگر, درباره خدا سخن مى گويند)21. (وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذابِ السَّعِيرِ
وقتى به آنان گفته مى شود از آنچه [آيينى كه] خداوند فرستاده است, پيروى نماييد! مى گويند: بلكه آنچه كه [روشى كه] نياكان خود را برآن يافته ايم پيروى مى كنيم. آيا [صحيح است] هرچند شيطان آنان را به سوى عذاب سوزان دعوت كند)22. (وَمَـنْ يُسْلِمْ وَجْهَـهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْـسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَي§ وَإِلَى اللّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ
هركس خود را ـ در حالى كه نيكوكار باشد ـ تسليم خدا كند, قطعاً در ريسمان استوارترى چنگ در زده و فرجام كارها به سوى خداست)23.(وَمَنْ كَفَـرَ فَلا يَحْـزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُـهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
و هركس كفر ورزد, نبايد كفر او تو را غمگين سازد. بازگشت آنان به سوى ماست. آنان را (از نتايج) كارهاى خود آگاه مى سازيم. خداوند از آنچه در دلهاست آگاه است)24. (نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَي§ عَذابٍ غَلِيظٍ
آنان را از زندگى كوتاه بهره مند مى نماييم, سپس دچار عذاب سخت مى سازيم)
مطالعه و بررسى هربرگى از برگهاى بى شمار كتاب آفرينش, اين نكته را روشن و ثابت مى كند كه هر موجودى در جهان خلقت براى هدفى كه مايه تكامل اوست آفريده شده است و هر موجودى با شتاب و حركت خاصى, گام در جهت تكامل خود بر مى دارد.داشتن هدف در گرو اين نيست كه موجود متحرك, داراى شعور و اراده و احساس لذت و توجه به هدف و استكمال داشته باشد, بلكه با سبر و تقسيم دقيقى مى توان ثابت نمود كه علم و شعور يا احساس لذت در داشتن هدف دخالت ندارد. تنها انسان است كه از اين طريق, هدف خود را تعيين مى كند و با علم و اراده و احساس لذت و توجه به هدف به سوى هدف گام برمى دارد.آنچه در داشتن هدف, دخالت اساسى دارد, اين است كه موجودى, خواه از طريق اراده و احساس و خواه از طريق نيروى طبيعى, متوجه هدفى گردد كه براى او كمال محسوب شود و اين شرط در سراسر موجودات جهان حتى در جمادات و نباتات و… وجود دارد; به عبارت روشنتر, مناط هدف گيرى و هدف خواهى اين است كه موجود متحول و متكامل در جهت معينى كه براى آن كمال است گام بردارد و تمام فعاليت هاى طبيعى و ارادى او مقدمه رسيدن به كمال شمرده شود و هدف به اين معنا در سراسر جهان, اعم از جماد و گياه و جاندار وجود دارد و اين جاست كه مى گوييم: تكامل هر موجودى هدف آفرينش است. قرآن مجيد بر وجود هدف در سراسر جهانِ آفرينش تصريح كرده و مى فرمايد:(الَّذِينَ… وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَاواتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً)(1)
و كسانى كه در آفرينش آسمانها و زمين به تفكر پرداخته و مى گويند: پروردگارا! كاخ عظيم خلقت را بى هدف نيافريده اى.