4 - سرگرميهاى ناسالم - مربی نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مربی نمونه - نسخه متنی

جعفر سبحانی تبریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 - سرگرميهاى ناسالم


6. (وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرى لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَها هُزُوًا اُولئكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ
برخى از مردم داستانهاى باطل را مى خرند [انتخاب مى كنند] تا مردم را ندانسته از راه خدا (قرآن) باز دارند, و آيات قرآن را استهزا كنند; براى آنان است عذاب خوار كننده)


تاريخ اسلام گواهى مى دهد كه مخالفان پيامبر گرامى از راههاى گوناگونى وارد مبارزه شده و مخالفت و كارشكنى خود را آغاز نمودند و فهرست برخى از پيكارهاى ناجوانمردانه آنان به قرار زير است:


1. حربه تهمت

آنان با تهمتهاى ناروا از قبيل شاعر, كاهن, مجنون و ساحر خواستند كه از نفوذ سخن او بكاهند, ولى پيشرفت چشمگير اسلام در ميان طبقات گوناگون, ثابت نمود كه وى بالاتر از آن است كه اين تهمتها به او بچسبد.


2. آزار پيروان

آزار و زجر و شكنجه و كشتن پيروان پيامبر, يكى ديگر از نقشه هاى شوم آنان بود كه به اين وسيله مى خواستند از گسترش نفوذ سخن او بكاهند, ولى مقاومت پيروان وى در برابر هر نوع شكنجه و تهديد, سران قريش را مدهوش ساخت و همگى از ارادت و اخلاص علاقه مندان محمد ْ انگشت تعجب به دندان گرفتند, تا آن جا كه ابوسفيان مى گفت: من قيصر و كسري§ را ديده ام, ولى هيچ كس را در ميان پيروانش به عظمت محمد ْ نيافتم كه در راه اعتلا و هدف او اين قدر جانباز و فداكار باشند.


3. دعوت از داستانسراى بزرگ عرب

آنان در جذبه روحى قرآن سخت در شگفت و تعجب بودند و تصور مى كردند كه علت سرودست شكستن مردم براى شنيدن آيات آن, همان داستانها و سرگذشت اقوام پيشين است; از اين جهت (نضربن حارث), داستانسراى بزرگ عرب حاضر شد كه در مواقع خاصى در كوچه و بازار به نقل داستانهاى قهرمانان (ايران) بپردازد و از اين طريق افراد را از گرايش به رسول خدا باز دارد. اين نقشه به قدرى احمقانه بود كه خود قريش از شنيدن داستانهاى او خسته و از دور او پراكنده شدند.

شيوه مبارزه آنان با پيامبر, منحصر به آنچه كه گفته شد نبود, بلكه براى خاموش ساختن چراغ توحيد از طرق و راههاى ديگرى وارد شده اند كه ما مشروح آنها را در كتاب فروغ ابديت آورده ايم.

آيه مورد بحث به جهت انتقاد از عمل نضربن حارث نازل شده است.

(نضر) بازرگانى بود كه گاه گاهى به ايران مسافرت مى كرد و با داستانسرايان معروف ايران انس و الفتى داشت و در ضمن, داستانهاى مربوط به رستم و اسفنديار را ياد مى گرفت و يك مشت كتابهاى رمان و داستان خريدارى مى كرد.

وى موقع بازگشت به مكه به خاطر سرگرم كردن و باز داشتن مردم از شنيدن قرآن, معركه هايى برپا مى كرد و شروع به نقّالى مى نمود و مى گفت: اگر محمد, سرگذشت عاد و ثمود مى گويد, من نيز داسـتان و جريـان قهرمانى هاى رستم و اسفنديار را مى گويم.


/ 139