لقمانْ حكيم بود, نه پيامبر - مربی نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مربی نمونه - نسخه متنی

جعفر سبحانی تبریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لقمانْ حكيم بود, نه پيامبر

برخى از روايات حاكى است كه لقمان با آن همه كمالات, به مقام پيامبرى نرسيده بود. از پيامبر اسلام نقل شده كه آن حضرت فرمود: لقمان, پيامبر نبود, بنده اى بود فكور و خوش عقيده, او خدا را دوست مى داشت, خدا نيز او را دوست داشت و بر او منت نهاد و حكمت به او آموخت.

حماد بن عيسى از حضرت صادق & نقل مى كند كه آن حضرت چنين فرمود:

(لقمان در سايه حسب و نسب, ثروت و مال, نيرومندى و زيبايى به آن مقام بلند نرسيد, لكن او مردى بود كه در اطاعت خدا استقامت داشت, گرد محرمات نمى گشت, آرام و با وقار و تيزبين بود, در هر موضوعى عميقانه فكر مى كرد, از هر حادثه اى درس عبرت مى گرفت, كمتر خنده و مزاح مى كرد, از اقبال دنيا خوشحال نمى شد, و از پشت كردن آن اندوهناك نمى گشت, فرزندان زيادى داشت و در مرگ آنها زمام بردبارى را از دست نداد. يكى از صفات جميله او اين بود كه هر گاه دو نفر با يكديگر اختلاف پيدا مى كردند, تا صلح و صفايى ميان آنها برقرار نمى ساخت, از پاى نمى نشست. مجالست دانشمندان و بزرگان را مغتنم مى شمرد. براى دادرسان و داوران و زمامداران, تأسف مى خورد كه چگونه فريب مقام و منصب چند روزه دنيا را مى خورند.)

و در حديث ديگر مى خوانيم:

(روزى يكى از بزرگان بنى اسرائيل از محلى عبور مى كرد, ديد گروهى مانند تشنگانى كه اطراف آب گوارا گرد مى آيند, دور لقمان جمع شده اند و به سخنان حكيمانه او گوش مى دهند و حل مشكلات خود را از او مى خواهند. آن رهگذر از طريق تعجب رو به لقمان كرد و گفت: تو آن نيستى كه مدتها با ما گله دارى مى كردى؟ گفت: آرى. گفت: در سايه چه چيز به اين مقام بلند رسيدى؟ فرمود: سه خصلت مرا به اين مقام رسانيده است:

(صِدْقُ الحَدِيثِ, وأداءُ الأمانَةِ, وتَرْكُ مالايَعنِي(1)
راستگويى, پس دادن امانت, اعراض از كارهاى بيهوده)

از نظر يك مرد الهى, اين مطلب جاى گفتگو نيست كه بندگى و پيروى از اصول انسانى و اخلاقى, و دورى از گناهان و پرهيز از معاصى و خلافكارى, روح و روان انسانى را جلا و روشنى مى بخشد, و ذهن او را براى درك حقايق و واقعياتْ آماده مى سازد.

به طور مسلّم يك مرد مادى كه با اين اصولْ سروكارى ندارد و در اين راه, تجربه و آزمايشى نيز ندارد, اين مطلب را صد در صد انكار خواهد كرد. او قدرت فكرى و جهش ذهنى را در گرو نبوغ ذاتى و هوش طبيعى و پس از آن در دايره تعليم و تعلم مى داند و بس, ولى شخص خداشناس كه به جهان ديگر و عوالم غيبى, ايمان راسخ دارد و معتقد است كه اين جهان با تمام محتويات خود زير نظر عالم ديگرى مى گردد, و تمام نعمتها و كمالها از جانب خداوند است, به آسانى مى تواند اين مطلب را تصديق كند كه بندگى و پيروى اوامر خدا و مخالفت با شهوات و دورى از گناهان, مى تواند روح را براى درك حقايق و فهم مسائل پيچيده كمك كرده و راهنمايى كند.

قرآن مجيد, كتاب بزرگ آسمانى ما نيز به اين حقيقت اشاره كرده و مى گويد:

(الَّذينَ جِاهَدُوا فينِا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنِاو كسانى كه براى ما [با هوسها و ساير مشكلات] بجنگند, ما آنها را به راههاى خود هدايت مى كنيم)

پيامبر اسلام فرموده است:

(مَنْ أخلَصَ للّهِ عزَّوجلَّ أرْبعِينَ صَباحاً جَرَتْ يَنابِيعُ الحِكْمَةِ مِنْ فَمِهِ وِلسَانِهِ)


مرحوم مجلسى حديث را اين طور نقل كرده است:

(ما أخْلَصَ عَبْدٌ للّهِ عزَّوجلَّ أرْبَعِينَ صَباحاً إü جَرَتْ يَنْابِيعُ الحِكْمَةِ منْ قَلْبِهِ علَى لِسانِهِهر كس چهل روز, خود را براى خدا پاك و خالص گرداند, چشمه هاى علم و دانش از قلب او به سوى زبان او جارى خواهد شد)

بنابراين هرگاه از روايات ياد شده استفاده شود كه لقمان مراتب علمى و اخلاقى را از طريق بندگى حقيقى و ترك گناهان و فرمانبردارى به دست آورده, نبايد تعجب كرد.

به علاوه, وى از مجارى طبيعى نيز براى بالا بردن مراتب علمى خود بهره بردارى مى كرد, چنان كه پيامبر اكرم فرمود: (وى مرد فكورى بود و در هر موضوعى بيش از همه چيز فكر مى كرده است)

فكر, چراغى است روشن كه تاريكيها را از بين مى برد. علاوه بر اين, امام صادق & در حديث گذشته فرمود كه پيوسته با دانشمندان نشست و برخاست داشت.

/ 139