2 - پژوهشى درباره حروف مقطّعه قرآن
بسم اللّه الرحمن الرحيم
1. (الم;
الف لام ميم.)
اين سوره, بسان 28 سوره ديگر با حروفى آغاز شده است كه در اصطلاح مفسران, آنها را (فواتح السور) و يا (حروف مقطعه) مى نامند و مجموع حروفى كه در آغاز 29 سوره وارد شده اند, چهارده تاست و آنها عبارتند از: الف, لام, ميم, صاد, راء, كاف, هاء, يا, عين, طاء, سين, حاء, قاف و نون, و همه اين حروف در جمله زير جمع شده اند: (صراط على حق نمسكه; راه على حق است, ما به آن چنگ مى زنيم)مفسران در تفسير اين حروف به بحث و گفتگو پرداخته و اقوال و آراى زيادى در تفسير اين حروف بيان نموده اند و ما از ميان آنها يك نظر را كه با دلايل محكم و استوار همراه بوده و از ناحيه پيشوايان معصوم نيز تأييد شده است, تشريح مى كنيم.
قرآن از اين حروف تشكيل يافته است
اين حروف به عنوان نمونه هايى از حروف تهجى در آغاز برخى از سوره ها آمده اند و هدف از آوردن آنها اين است كه قرآن مجيد از اين حروف, تركيب يافته, و اين سوره ها و آيات كه همه بشر در مقابله با آن عاجز و ناتوان مانده اند, از اين مواد و عناصرْ تشكيل يافته و در حقيقت (خميرمايه) قرآن, همين حروف و مانند آنهاست. اگر فكر مى كنيد كه قرآن ساخته و پرداخته فكر (محمد) ْ بوده و او با فكر بشرى خود, از اين حروف, قرآن را ساخته است, شما نيز برخيزيد از همين مواد كه در اختيار همگى است, به كمك يكديگر سوره اى مانند سوره هاى آن بسازيد و حجت و دليل او را ابطال نماييد و اگر با داشتن چنين امكانات در مقام مبارزه, با شكست روبه رو شديد, بايد اذعان كنيد كه قرآن ساخته فكر بشر نيست, بلكه وحى الهى است كه بر او نازل گرديده است.اصولاً تفاوت (اعجاز) و (صنعت) در اين است كه پيامبرانْ پيوسته براى وصول به هدف و مطلوب, از وسايل بسيار ساده اى استفاده مى كردند و امر بسيط و ساده اى را پايه براى وصول به هدف خارق العاده قرار مى دادند, بر خلاف صنعتگران كه از وسايل پيچيده علمى و دقيق كه حقيقت آن براى نوع مردم معلوم نيست, براى نيل به هدف استفاده مى كنند.وسيله موسى براى اعجاز, همان عصاى خشك و بى روح و ساده او بود كه آن را در همه موارد, حتى در بردن گوسفندان خود به كار مى برد, و در مقام اعجاز همان وسيله را نيز به كار مى برد كه همگان با ديدگانْ ديده بودند كه چوب خشكى است كه به صورت حيوان درنده اى مى آمد و در حالى كه جادوگران مصر از ابزار پيچيده و ريسمانهاى مملو از جيوه استفاده مى كردند, كه نوع مردم از حقيقت آن آگاه نبودند.پيامبر اكرم ْ با ساده ترين وسيله به سوى آسمانها پرواز كرد, درحالى كه (فضانوردان شرق و غرب) به وسيله (آپولوها) به سوى فضا مى روند و يا گام درماه مى نهند; وسيله اى كه براى ساختن يك واحد آن از سيصد هزار مغز انسانى و صدها دستگاه (الكترونى) كمك مى گيرند و هزاران مهندس و تكنسين و دانشمندان فيزيكدان و شيميدان و… در تركيب قطعات و ساختن اجزاى آن تشريك مساعى كرده و سفينه را با دستگاههاى متعددى به پرواز در مى آورند.قرآن نيز كه معجزه جاويدان پيامبر خاتم است, از اين راه وارد شده و از ساده ترين ابزار (حروف الفبايى) به عاليترين هدف (كتابى كه بشر پس از گذشت چهارده قرن نتوانسته است مانند آن را بياورد) دست يافته است و از ساده ترين ابزار كه در اختيار همگانى قرار داشت, كتابى ساخته است كه كلمات آن موزون و معانى بزرگى در بر دارد; جمله هاى آن مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه از فصاحت قرار دارند, و معانى بلند و ژرف را در قالب زيباترين الفاظ مى ريزد كه تاكنون نظيرى بر آن ديده نشده است.هدف از آوردن اين حروف در آغاز 29 سوره, اشاره به اين است كه اى مردم! اساس و ريشه اين قرآن را همين حروف تشكيل مى دهد و ابزارى كه در اختيار من است در دسترس شما نيز قرار دارد; هرگاه تصور مى كنيد كه اين كتاب, مصنوع فكر من و ساخته انديشه بشر است, برخيزيد از اين ابزار و اسبابْ سوره اى بسان يكى از سوره هاى قرآن بسازيد.اين نظر, گذشته از اين كه مؤيد قرآنى دارد, چنان كه خواهيم گفت: مورد تأييد رواياتى است كه از پيشوايان معصوم وارد شده است.شيخ صدوق از امام عسكرى & نقل مى كند: (قريش و يهود به قرآن تهمت زدند و آن را جادو تصور كردند, در حالى كه خدا مى گويد: (الم ذلك الكتاب) يعنى اى محمد! اين كتابى كه برايت فرستاده ام از همان حروف (الف), (لام) و (ميم) تركيب و تشكيل يافته است و اين كتاب كه به زبان شما نازل شده, از حروفى مركب شده است كه با آن سخن مى گوييد, هرگاه در اين نسبت راستگو هستيد, برخيزيد و به كمك يكديگر بشتابيد و نظير آن را بياوريد(1)).پيشواى هشتم در حديثى كه درباره قرآن, نه حرف مقطعه سخن مى گويد, جمله اى دارد كه تا حدى مؤيد اين است, آن جا كه فرمايد:خداوند بزرگ, قرآن را با حروفى نازل كرد كه تمام عرب با آن سخن مى گفتند. سپس فرمود: هرگاه انس و جن دور هم گرد آيند و نظير اين قرآن را بياورند, نخواهند توانست, هر چند يكديگر را پشتيبانى نمايند(1).مؤيد اين نظر, اين است كه در سوره هاى بيست و نه گانه كه با اين حروف آغاز شده اند, جز در سوره هاى مريم, عنكبوت, روم و قلم, در همگى پس از ذكر اين حروفْ سخن از قرآن و كتاب به ميان آمده است: مثلاً در سوره بقره مى فرمايد:(الم ذلِكَ الْكِتابُ لارَيْبَ فيهِاين است كتابى كه در آن شك و ترديدى نيست)و در سوره آل عمران مى فرمايد:(الم * اَللّهُ لااِلهَ إِü هُوَالْحَيُّ الْقَيُّومُ* نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ
خداوندى كه جز او خدايى نيست, اوست زنده و بى نياز * كتاب را بر تو نازل كرده است)و همچنين بسيارى از سوره هاى ديگر كه اين حروف در آغاز آنها وارد شده است.