فراسوي غبار:مجموعه سخنراني هاي منتشر نشده حضرت آيت الله مصباح يزدي پيرامون فتنه - فراسوی غبار ندای انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فراسوی غبار ندای انقلاب - نسخه متنی

محمدتقي مصباح يزدي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فراسوي غبار:مجموعه سخنراني هاي منتشر نشده حضرت آيت الله مصباح يزدي پيرامون فتنه

نداي انقلاب:
nedayeenghelab.com

info@nedayeenghelab.com

بسم الله الّرحمن الّرحيم

کتابي که پيش رو داريد گزيده اي از سخنان حضرت آيت الله مصباح
يزدي دامت بركاته در دفتر مقام معظم رهبري است که از تاريخ
16 دي ماه 88 لغايت بيست و دوم ارديبهشت 89 ايراد فرموده اند. باشد
تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

فصل اول :
دنيا جايگاه امتحان و فتنه

مفهوم فتنه

ترتيب منطقي بحث اقتضا م يکند که اول در باره مفهوم فتنه صحبت کنيم. اصلاً فتنه به
چه معناست؟ موارد کاربرد آن کدام است؟ و چرا اين واژه به کار رفته است؟ به هر حال
محور اول مبادي تصوري بحث است. در قرآن کريم واژة فتنه در موارد مختلفي ذکر
شده است که مورد استعمال آنها شباهت کمي به همديگر دارند، و عملاً حکم مشترک
لفظي را دارند. بسياري از لغويين سعي مي کنند حتي مشترکات لفظي را هم به يک اصل
يا دو اصل برگردانند و بگويند اصل اين معاني يک چيز است و با خصوصيات مورد يا
با اضافه کردن ويژگ يهايي، معناي دوم و سوم به وجود مي آيد.

در اين زمينه افراط و
تفري طهايي هم وجود دارد. يک بحث اين است که اصلاً اين کار، کار درستي است؟
اگر منظور اين است که اي نها را به يک مشترک معنوي برگردانيم و بگوئيم: اصل،
يک معناست و آن تعدّد معاني، خصوصيّات مورد است، مثل انسان که در بين همه افراد
مشترک است و ويژگ يهاي نژاد، زبان، خون، رنگ، جنسيّت، و... باعث م يشود انسان
يک جا مرد و يک جا زن باشد، يک جا سياه و يک جا سفيد باشد؛ انصاف اين است که
اين کار ميسّر نيست و اين کار نادرستي است. گاهي آن قدر معاني با هم تفاوت دارند
که نمي توان گفت: اي نها مشترک معنوي هستند. امّا اگر مقصود، کاري است که در
زبان شناسي هم معمول است که مي گويند: اصل يک لغتي، يک معنايي بوده و تدريجاً
در طول زمان، تحوّلاتي پيدا کرده و بعداً يک معناي ديگري پيدا شده که به اصطلاح
به آن منقول مي گويند و بعد جهت نقل را پيدا کنند تا بدانند به چه مناسبت از اين معنا
به يک معناي ديگر منتقل شده است، يک چنين تلاشي براي کشف ارتباط بين معاني
مختلف در حدّ معقولي که عرف پسند باشد نه اينکه تکلّفات زيادي داشته باشد کار
درستي است و اين کار يک فرعي از فروع زبان شناسي است.

موارد استعمال کلمه فتنه در قرآن کريم طوري است که نمي شود آن را مشترک معنوي
محسوب کرد و بگوييم ماده «فتن » همه جا به يک معنا است. در مورد أموال و أولاد
م يفرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَه ... 2» . فتنه در اينجا هر معنائي داشته
باشد، وقتي آنرا با اين آيه مقايسه کنيم که «... الْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل ... 3» : فتنه از قتل
بدتر است، چه نسبتي با هم مي توانند داشته باشند؟ اگر يک معنا داشته باشند بايد گفت:
اولاد شما از قتل بدتر هستند و اين معناي روشني ندارد. همچنين وقتي مشتقات فتنه،
مثل «بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُون 4» را در نظر بگيريم. مفسرين گفته اند: اي نجا مفتون به معناي مصدر
است.

/ 125