فصل دوازدهم :
شگردهاي فتنه گران
براي تربيت فتنه جو
نحوه شکل گيري فتنه هاي اجتماعي
در چند جلسه اخير درباره فتنه بحث م يکرديم. يکي از بحث هائي که جا دارد موردتفکر قرار گيرد، بحث کيفيّت شکل گيري فتنه است. بحث مورد نظر ما، فتن ههاي
اجتماعي است. فتن ههاي اجتماعي چگونه شکل مي گيرد؟ اين گونه مسائل را مي توان
به دو سبک بحث کرد: 1. تحليلي؛ 2. تاريخي؛ يعني يک راه اين است که تعدادي از
فتنه هائي را که در تاريخ اتّفاق افتاده است، مطالعه کنيم و ببينيم منشأ آ نها از کجا شروع
شده، چه کساني در آن دخالت داشته اند، چه روش هائي را به کار گرفته اند، و نهايتاً به
کجا انجاميده است. اين روش تقريباً روشي استقرائي است. امّا تحليل يک واقعه، يا به
طور کلي يک پديده اجتماعي به نام فتنه کار متفاوتي است، هرچند براي اين که از
قضاياي تاريخي هم نتيجه آموزنده و عبرت آموزي بگيريم باز احتياج به تحليل داريم.
آنچه اکنون در نظر بنده است، روش تحليلي است. يعني مي خواهيم ببينيم اصولاً فتنه
چگونه شکل مي گيرد.
فتنه هاي اجتماعي حوادث پيچيد هاي است که باعث غبارآلود شدن فضاي اجتماع
م يشود و در جامعه مشکلاتي را پيش م يآورد، بر خلاف فتنه هاي فردي و امتحا نهاي
شخصي که آن مقدمات و اين لوازم را ندارد؛ مثل «إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة... 1 » .
انسان هر مالي داشته باشد، وسيله آزمايش است؛ ولي اين شرايط را ندارد. فتن ههاي
اجتماعي وقتي شکل مي گيرد که عدّه اي انگيزه خاصّي دارند و مي خواهند آن انگيزه
تحقق پيدا کند و راه تحقق آنرا در راه اندازي يک آشوب اجتماعي مي بينند. منظور
از آشوب، فقط آشوب فيزيکي نيست؛ بلکه شامل اين هم مي شود که يک حالت
ابهام آميز، نابساماني رواني و آشفتگي در تشخيص به وجود آورند تا در سايه آن بتوانند
مقاصدشان را تأمين کنند.
در اين راه کساني را به کار مي گيرند که يا آگاهانه با آ نها
قرارداد مي بندند و يا ناآگاهانه آ نها را به دام مي اندازند که برايشان کار کنند. نقشه اي
طرح مي کنند و آنرا به اجرا مي گذارند. در اين جريانات، خواه ناخواه عدّه اي خسارت
هائي اعم از مالي، آبروئي و جاني مي بينند. پس آنچه مقوّم فتنه است انجام کارهائي
با هدف مشخص است که يک جوّ مبهمي را به وجود مي آورد و در اين جوّ، کساني
در معرض خسارت قرار مي گيرند و در سايه ابهاماتي که وجود دارد، طرّاحان اصلي
به هدفي که دارند، نائل مي شوند. آن هدف گاهي مال است، گاهي موقعيت اجتماعي
است، گاهي هم يکسري تعصّبات شخصي يا قومي است که ارضاء آنرا در اين مي بينند
که کساني را درگير کنند؛ مانند تعصّبات جاهلانه وهّابيون.