فتنه هاي اجتماعي
آنچه که بيشتر در اين چند جلسه مورد نظر است، فتن ههاي اجتماعي است که عامل مباشرآن انسان ها هستند. ولي معناي مباشر بودن انسان، اين نيست که شيطان مقصّر نيست؛ زيرا
در هر گناه و رفتار غلطي شيطان نقشي دارد، نقش تقويت کننده، گمراه کننده و تزيين
کننده. نقش اصليِ شيطان اين است که گناه را در نظر انسان خيلي لذّ تبخش جلوه
مي دهد. بسيار بيشتر از آنچه واقعيت دارد: «... زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم ... 13 » .
پس عوامل مختلفي در فتن ههاي بشري نقش دارند؛ امّا آن نقش اصلي که موجب م يشود
شخص مورد مؤاخذه قرار گيرد و بايد جوابش را بدهد، آن نقشي است که خود انسا نها
دارند. اين گونه نيست که چون شيطان در اغوا نقش داشته است، در قيامت براي ما
عذري شود و مسؤوليت از دوش ما برداشته شود.
از آنجاکه هر حادثه اي که اتفاق مي افتد، انسا نهاي ديگر نسبت به آن تکليفي دارند،
در فتن ههاي انساني هم - که نهايتاً به امتحان خدا بر م يگردد - اولاً بايد مواظب باشيم
که در فتنه واقع نشويم؛ يعني گمراه نشويم و خودمان عامل فتنه نباشيم. ثانياً بعد از وقوع
فتنه، سعي کنيم که آن را خاموش کنيم و آ نهائي را که گمراه شده اند، نجات دهيم.
معناي امتحان بودن اين حوادث، همين است که در مقابل آن ها يک وظيفه اي داريم.