اميدي به هدايت طراحان فتنه نيست
فرض ما اين است که مي خواهيم نه فتنه گر و نه طعمه فتنه گران باشيم؛ امّا بايد بدانيمکه وظايفي هم داريم که گاه از آ نها غفلت مي کنيم و آن مقابله با آن عوامل سه گانه
فتنه است. در مقابل اين ها چه وظيفه اي داريم؟
در مقابل طراحان فتنه که آگاهانه شيطنت مي کنند و مي خواهند مردم را گمراه کنند،
و از آ نها سوء استفاده کنند چه بايد کرد؟ در ابتدا به نظر مي رسد که اگر بتوانيم، بايد
اين ها را هدايت کنيم تا دست از فتنه گري بردارند. اين يک احتمال و فرضي است
که در بحث مي توان مطرح کرد؛ امّا در خارج تقريباً شبه محال است.
هم تجربه هاي
خارجي و هم آيات و روايات فراواني نشان مي دهند که هميشه در اجتماع، کساني عالماً
و عامداً مردم را به خطا و انحراف مي کشانند و قابل هدايت هم نيستند. اگر اين بحث
به اين صراحت مطرح شود، براي بسياري از افراد شبهه جبر پيش م يآيد؛ ولي ما مي
دانيم که مسئله، مسئله جبر نيست؛ زيرا کساني که عمداً در مسير خطا قدم مي گذارند،
روز به روز به فساد نزديک تر مي شوند؛ تا به جايي مي رسند که قرآن م يفرمايد: «خَتَمَ
ا عَل ى قُلُوبِهِمْ وَ عَل ى سَمْعِهِمْ وَ عَل ى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ ... 1 » . براي نمونه آيات اول سوره
يس را مرور و در آن تأمل کنيم؛ مي فرمايد: «بسم الله الرحمن الرحيم * يس * وَ الْقُرْآنِ
الْحَ يكمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلينَ * عَل ى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ * تَنْزيلَ الْعَزيزِ الرَّحيمِ * لِتُنْذِرَ قَوْماً
ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ 2 » : ما تو را فرستاديم براي مردمي که انذار نشده بودند تا
آ نها را انذار کني؛ بعد م يفرمايد: کساني هستند که به هيچ وجه قابل هدايت نيستند.
تعبيرات عجيبي دارد؛ م يفرمايد: «إِنَّا جَعَلْنا ف ي أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ
مُقْمَحُونَ 3 » : ما به دور گردن عدّه اي غل هائي انداخته ايم که نه تنها گردنشان، بلکه تا
چان ه هايشان را هم گرفته است؛ «وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ
فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ 4 » : در مسيري که حرکت مي کنند در اطرافشان، از جلوي رويشان و
از پشت سرشان سدّ ايجاد کرديم؛ اين ها را خوب پوشانديم؛ لذا چشمشان نمي بيند.