ترويج ارزش هاي ملي به جاي ارزش هاي اسلامي
گاهي مطالب خيلي ظريفي وجود دارد که اکثراً متوجّه نمي شوند، و اگر کساني همتوجّه پيدا کنند، جرأت نمي کنند، بيان کنند؛ چراکه فوراً متّهم به خشونت طلبي و
ارتجاع مي شوند. از سياست هاي ديکته شده به شاهِ مخلوع، حمايت از ملي گرايي
بود. بر همين اساس تاريخ دو هزار و پانصد ساله را به بهانه زنده کردن مليّت ايراني،
جايگزين تاريخ هجري کرد. قصد داشتند اسلام تحت الشّعاع مليّت ايراني قرار گيرد.
کلمه ميهن پرستي و وطن پرستي را در کتاب هاي سال اول ابتدايي مي نوشتند و به جاي
تقويت شعارهاي ديني، روي مسائل ملّي و ايراني تأکيد مي کردند. اين کارها از شاه
عجيب نبود؛ اين ها جزء سياست هاي ديکته شده به آن ها براي کمرنگ کردن اسلام
و ارزش هاي اسلامي بود. آن ها مي دانستند که جامعه خالي از ارزش نم يشود و مردم
به طور فطري دنبال ارزش هايي مي گردند، تا پابند به آن ها باشند؛ لذا مي دانستند اگر
بخواهند ارزش هاي ديني از بين برود، بايد ارزش ديگري را جايگزين آن ها کنند.
چيزي که مي توانست جاي ارزش هاي ديني را بگيرد، ارزش هاي ملّي بود. هر چقدر
آن ها بزرگ شود، مسائل ديني کم کم بي اهميّت تر مي شود. متأسفانه بعد از انقلاب
هم گاهي در بين افرادي که خوش نيّت هم هستند، از اين نوع گرايش ها، گاهي ضعيف
و گاهي قوي، ديده م يشود. از اين مسئله غافل مي شوند و تفکّري را ترويج مي کنند
که دل دشمنان را خنک مي کند. ترويج اين تفکّر که ما ملّتي با چند هزار سال سابقه
هستيم، وسيله اي براي فراموشي اسلام و ره آورده هاي اسلام از ياد مردم است. مطرح
کردن ارزش هاي به اصطلاح انساني به جاي ارزش هاي ديني و الهي، جزء اسلوب هايي
است که براي تضعيف مباني فکري، اعتقادي و ارزشي به کار گرفته م يشود.