فتنه جويي انسا نها
اما انگيزه انسان ها که براي يکديگر فتن هجويي مي کنند، به يکي از دو امر برمي گردد:1. به دنبال نفع خودشان هستند و اين جز با فتنه حاصل نمي شود؛ ديگران را در گرفتاري
مي اندازند تا خودشان نفع ببرند. آب را گ لآلود مي کنند تا خودشان ماهي بگيرند. آب
را که گ لآلود مي کنند، عدّ هاي از خوردن اين آب مريض مي شوند، امّا او مي خواهد
ماهي خودش را بگيرد. به ديگران ضرر مي زند، و اسباب زحمت براي آ نها فراهم
مي کند، تا به مقصد خودش برسد. مثال واضح اين مورد، استعمارگران هستند که براي
کشورهاي ديگر نقشه مي کشند، آ نها را به جان هم مي اندازند، ايجاد اختلاف مي کنند
تا از منابع آنها استفاده کنند.
2. به دنبال ضرر زدن به ديگري هستند؛ به واسطه کين ههايي که از ديگران دارند،
م يخواهند انتقام بگيرند. يک جايي شکستي خورده اند، از دست کسي ناراحت يهايي
کشيده اند، حالا مي خواهند انتقام بگيرند. براي انتقام، ايجاد فتنه مي کنند. گاهي ارضاء
خواسته هايشان، که به نحوي به همين نفع و ضررها بر مي گردد، در ميان است؛ مثل
حسد بردن به ديگران. انسان وقتي نسبت به کسي حسد مي برد، ب يجهت مي خواهد به
طرف ضرر بزند. به فکر اين که چه نفعي م يبرد، نيست. از اي نکه او مريض شود، از بين
برود، گرفتار شود، دلش خنک م يشود. ضرر ديگران را مي خواهد براي اين که دلش
تشفي پيدا کند.
همه بر م يگردد به اين که يا نفع خود را مي خواهد يا ضرر ديگري را، يا يکي را بالاصاله
و يکي را بالتبع مي خواهد. اين انگيزه انسا نهاست؛ ولي هيچ کدام از اي نها نه منافاتي با
وسوسه شيطان دارد و نه با نسبت دادن فتنه به خدا. همه اين کارهايي که انجام مي گيرد،
يک تدبير عامي وراي آن ها وجود دارد که اين کارها انجام بگيرد تا همه ب هوسيلة
همديگر آزمايش شوند: «وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَة... «،10» ...لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ... 11» :
بعضي را به وسيله بعضي ديگر آزمايش مي کنيم.
پس اين که در آيات قرآن، فتنه، گاهي به خدا، گاهي به شيطان و گاهي به انسان نسبت
داده شده است، معنايش اين نيست که ما سه جور فتنه داريم. همان فتن ههايي که به دست
شيطان اختياراً صورت مي گيرد، از جهت آزمايش، انتساب به خدا دارد.