که عقلشان کم است و گاهي صراحتاً مي گفتند: اين ها ديوانه هستند و حر فهاي
نامربوط م يزنند. وقتي انبياء الهي حر فهاي متين، زيبا و مستدل مي زدند ، مي گفتند:
اين حرف ها شعر است و اي نها شاعرند؛ لذا حر فهاي قشنگ مي زنند. اين تقريباً يک
بخش از برنامه اي بود که از صدر پيدايش زندگي اجتماعي بشر بين همه اقوام جريان
داشته است؛ قرآن م يفرمايد: « كَذلِكَ ما أَتَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ
أَوْ مَجْنُونٌ * أَ تَواصَوْا بِهِ ... 3» : آيا اين اقوام مختلف در طول تاريخ همديگر را سفارش
کرده بودند که اين طور با پيغمبران برخورد کنند؟ پيداست که اين شيوه شيطاني خيلي
سابقه دارد؛ تنها امروز نيست که وقتي کسي مورد توجّه مردم قرار م يگيرد، افرادي از
سنخ همان شياطين او را مسخره مي کنند.
دومين ترفند شياطين: تهم تزني
اگر شياطين از راه استهزاء موفق نم يشدند که اولياء خدا را از راهشان باز دارند، سعيمي کردند آ نها را به رفتارهايي که جامعه نمي پسندد و ناهنجار است، متّهم کنند.
کمابيش در همه جوامع رفتارهاي نامشروع با جنس مخالف، محکوم و مردود بوده
است؛ حتّي در جوامعي که اين امور رواج داشته و علني بوده، به عنوان يک کار زشت
و پست تلقّي م يشده است. البته زشتي و زيبايي کارها در همه جوامع کاملاً مثل هم
نيست؛ ولي اين گونه مسائل تقريباً در تمام جوامع بشري زشت شمرده شده است. الآن
هم حتّي در جوامعي که اين مسائل رواج دارد، وقتي مي خواهند يک شخصيّت سياسي
مهمّي را بدنام کنند، راست يا دروغ، يک چنين نسب تهايي به او م يدهند. مقصودم اين
است که زشت شمردن اين کارها يک امر فطري است؛ حتّي اگر اين امور را به آ نهايي
که مرتکب م يشوند، نسبت دهند، ناراحت مي شوند. اگر به کسي که هر روز دزدي مي
کند، نسبت دزدي بدهند، ناراحت مي شود. اين امور هم همين طور است.
همين شياطين بعضي از انبياء را به اين امور متّهم کردند تا آن ها را از چشم مردم
بياندازند. کار به جايي رسيد که آن قدر اين مسائل عموميّت پيدا کرد و قبح آن ريخت
که در متن کتاب تورات فعلي که کتاب مقدّسِ ميليون ها انسان است، به بعضي از انبياء
نسبت داده شده است که اين عمل نامشروع را حتّي با دختران خودشان انجام داده اند!
قرآن به خصوص روي اين مسأله تأکيد فرموده و مي فرمايد: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا
تَكُونُوا كَالَّذينَ آذَوْا مُوس ى فَبَرَّأَهُ ا مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ ا وَجيهاً 4 » .