اين گونه اتّهامات براي پيغمبر هم بوده که مي فرمايد: همانند كسانى نباشيد كه موسى
را آزار دادند، و خداوند او را از آنچه در حق او م ىگفتند، مبّرا ساخت. اين نسب تها
کمابيش در بعضي از مجامع رواييِ بعضي از فرق جهان اسلام هم وارد شده است.
اموري را به انبياء نسبت دادند که اصلاً شائب هاش هم درباره آن ها مطرح نبود. آ نها به
قدري پاک و منزّه بودند که حتّي به شدت مراقب بودند که چشمشان به نامحرم نيافتد.
اين اتّهامات براي اين بود که مردم را از انبياء دور کنند. آن اتّهام اول باعث م يشد که
مردم به افکار انبياء دلبستگي پيدا نکنند و افکارشان را نپذيرند؛ وقتي مي گويند: مجنون
و کم عقل است، مردم ديگر به فکر و حرفش و به مسائل نظري و علمي که مطرح
مي کند، توجّه نم يکنند. اين اتّهام دوم براي اين بود که به رفتار انبياء هم توجّه نکنند
و تحت تأثير رفتارشان قرار نگيرند؛ يعني آن ها را انسان هايي شايسته و اخلاقي ندانند.
امور زندگي ما، يک منشأ فکري و يک منشأ رفتاري دارد. مردم، هم از فکر انبياء و هم
از سيره عملي و رفتارشان تأثير م يگرفتند. امّا وقتي در فکرشان به جنون و در رفتارشان
به گناه، فساد و انحراف متّهم شوند، چيزي براي پيروي از آن ها باقي نمي ماند.
آخرين راهکار شياطين: آزار، اذيّت و قتل
سرانجام اگر هيچ يک از راهکارهاي فوق نتيجه نمي داد، شروع به اذيّت و آزار انبياءمي کردند و گاهي آن ها را از شهر بيرون مي کردند و نهايتاً آن ها را به شهادت مي
رساندند؛ «... قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ ا ... 5 » . اين رفتاري بود که طي مراحلي نسبت به همه
انبياء واقع مي شد و قرآن آنرا نقل مي کند. البته قتل نسبت به همه انبياء صورت نگرفت؛
ولي بيرون کردن از شهر، اذيّت کردن، زندان کردن و انواع ايذاها عموميّت داشته است.
شياطين امروز نيز در ايجاد فتنه در اجتماع از همين مدل استفاده مي کنند. آنها در جامعه
ديني ما، با جامع هاي مواجه هستند که بر اساس مباني دينيِ اسلامي شکل گرفته و اين
انقلاب بر اساس اسلام و بر اساس باورها و ارزش هاي اسلامي به وجود آمده است و
قوامش به همين باورها و ارز شها است. اگر اين امور از آن گرفته شود، ديگر انقلاب
اسلامي نخواهد بود. در مواجهه با چنين انقلابي، اوّلين کار شياطين متزلزل کردن
افکاري است که هم مايه پيدايش اين حرکت انقلابي شد و هم عامل تثبيت اين نظام
است. اين شياطين بهتر از من و شما اين را مي دانند. آن ها سعي مي کنند آنچه منشأ فکر
انقلابي شد و در طول تاريخ انقلاب و بعد از پيروزي انقلاب، تکيه گاه کلام رهبر بود،
يعني اسلام، قرآن، ... را تضعيف کنند.