نقش شيطان در فتن ههاي بشري
در مواردي که خدا فتنه را به انسان ها نسبت مي دهد، باز نسبت اين موارد به شيطاننفي نم يشود. مثل بسياري از معصيت ها که از انسان سر مي زند و در همه اين موارد
مي گوئيم: شيطان آد مها را فريب داد. قرآن هم م يفرمايد: «يا بَني آدَمَ لايَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ
كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّة ... 9 » . نکته جالب اين است که، بيرون کردن آدم و حوّا
از بهشت را به شيطان نسبت مي دهد، و مي گويد: او بود که پدر و مادر شما را از بهشت
بيرون کرد، چون وسوسه او در اين کار مؤثر بود. هر کس به هر اندازه که در فعل
اثر دارد، مي توان آن فعل را به او نسبت داد. معصيت هم از آن جهت که غالباً در اثر
وسوس ههاي شيطان انجام مي گيرد، مي توان آن را به شيطان هم نسبت داد و گفت: شيطان
ما را به اين کار وا داشت. چون وسوسه شيطان در پيدايش فعل مؤثر بوده، اين نسبت هم
صحيح است. امّا معنايش اين نيست که ما ديگر مقصّر نيستيم.
قرآن در رابطه با اين که نقش ما و نقش شيطان در معصيت چه اندازه است، از قول
شيطان م يفرمايد: « وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ ا وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ
فأَخَْلفَتْكُمْ وَ ما كانَ ليَِ عَليَكُْمْ منِْ سُلطْانٍ إلِا أنَْ دَعَوْتكُمْ فاَسْتجَبتْمُْ لي ... 10 » : من بر هيچ
يک از شما تسلط نداشتم. کار من اين بود که به شما وعده م يدادم و بعد هم خلف
وعده م يکردم. مي گفتم اين کار را انجام بده، خيلي لذّت دارد. وقتي انجام مي داديد،
مي ديديد که چنين خبري هم نبود. بارها امتحان م يکرديد، باز هم فريب مي خورديد.
کار من همين بود؛ يعني شيطان نمي تواند کسي را مجبور به معصيت کند، مگر کسي که
خودش را در اختيار شيطان قرار دهد. کسي که زمام اختيارش را به دست شيطان دهد،
شيطان سوارش م يشود و هر جا بخواهد، او را م يبرد. «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ
وَ الَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُون 11 » : تسلط او بر کساني است که او را به ولايت بر خودشان
مي پذيرند. ترجمه ساده آن يعني طوق بندگي او را به گردن مي اندازند.