فراسوی غبار ندای انقلاب نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اگر
آدم اين گونه خلق مي شد، ابليس هم در مقابل او سجده مي کرد و ملائکه خيلي راحت
به چنين موجودي که اين همه شکوه و عظمت دارد، اين همه زيبا و دوست داشتني
است، سجده م يکردند. ولي در اين صورت ديگر امتحاني تحقق پيدا نمي کرد. ارزش
سجده ملائکه از آن جهت بود که آن ها نگفتند: ما کجا و يک موجود خاکي کجا؟
بلکه چون خدا فرموده بود، گفتند: سمعاً و طاعتاً؛ امّا ابليس گفت: «... أَنَا خَيْرٌ مِنْه ... 3» .
پس خداي متعال براي امتحان ما در بسياري از اموري که در اين عالم بر ما مجهول
است، حکمت هائي قرار داده که ما از آن حکم تها بي خبر هستيم. گاهي درون دل مان
و گاهي هم به زبان اعتراض مي کنيم که چرا چنين است.
«وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً »: اگر خدا آدم را با آن صفات آفريده بود، همه
در مقابلش کرنش مي کردند. «وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِيهِ عَلَى الْمَ ئَالِكَة »: آن وقت امتحان
ملائکه امر خيلي ساد هاي بود. مثلاً اگر از يک ديپلمه بخواهند که يکي از چهار عمل
اصلي را انجام دهد، اين امتحان نيست. امتحان آن وقتي است که براي شخص متناسب
با موقعيتش، سخت باشد. اميرالمؤمنين عليه السّلام در ادامه مي فرمايند:
«وَ لَكِنَّ ا سُبْحَانَهُ يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَهُ »: خدا خلقش را به وسيله اموري که اصلش
را نم يدانند، امتحان مي کند. اگر بدانند که نمي توان نام آنرا امتحان گذاشت. امتحاني
که جواب سؤال هم کنارش نوشته شده باشد، امتحان نيست. «تَمْيِيزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْياً
لِ سِالْتِكْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُيَ ءَالِ مِنْهُم »: حکمت اي نکه خدا اين ها را مجهول قرار م يدهد
و وسليه آزمايش، اين است که آن ها آزمايش شوند و مرتبه اطاعتشان معلوم شود و وقتي
اطاعت کردند، روح استکبار و تکبّر و خودبزرگ بيني از آ نها سلب شود.