فراسوی غبار ندای انقلاب نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
- در اي نجا هم چند عبارت بسيار زيبا و ادبي ذکر کرده اند که من
اي نها را تلخيص کرد هام- مي فرمايند: اگر خدا مي خواست خانه خودش را در يک
جايي قرار بدهد که داراي باغ هاي زيبا، درخت هاي پر ميوه، نهرهاي جاري و منظر ههاي
چشم نواز بود، و چنين جايي را روي يک قطعه زمين حاص لخيزي قرار م يداد ... - به
جاي اين که چند تا سنگ را توي يک بيابان خشک بي آب و علف قرار بدهد - «لَكَانَ
قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَ ءَال »
لازمه اش اين بود که امتحان، امتحان
آساني شود و به تبع، مزدش هم کم شود. چون در اين صورت، در حقيقت امتحاني
نبود. همه د لشان رفتن به يک چنين جائي را مي خواهد. مگر مردم همه عالم براي رفتن
به کشورهاي معروف که جاهاي تماشايي دارد پو لهاي کلان خرج نمي کنند تا چند
روزي آ نجا تفريح کنند؟ با اين اوضاع کنوني که خداوند قرار داده است، امتحان معنا
پيدا مي کند.با اين شرايط امتحان شکل م يگيرد. جايي که مکان ديدني نيست. چند سنگ است و
بيابان خشک. يک چنين سرزميني خانه خداست. امّا اگر اين خانه مثلاً در سوئيس بود،
يا در يک کشور ديگري که سرشار از باغ و مناظر زيبا بود، امتحان محقق نم يشد؛ بلکه
همه دلشان مي خواست به آ نجا بروند و آن مناظر را تماشا کنند. اين هم يک نوع امتحان
است که در يک بخش ديگر از اين خطبه بيان شده است.