کسي از او سلب شود. اين فتنه اي است که از کشتن بدتر است. کسي را بکُشند، براي او بهتر از اين است که دين او را از دستش بگيرند و او را گمراه کنند؛ زيرا با کشتن او، نهايتاً چند روز زندگي دنيا را از او گرفته اند، و چه بسا بعد از اين دنيا به بهشت رود و آمرزيده شود. امّا وقتي دين او را مي گيرند، مستقيماً با سعادت و شقاوت او سر و کار دارد. قرآن کريم در يک جا م يفرمايد: «... الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْ ل ... 15 » ، و در يک جا م يفرمايد: «... الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْل ... 16 » ، و در جاي ديگر م يفرمايد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ َّهِل ... 17 » .اين مه مترين نوع فتنه است که مستقيماً با سعادت و شقاوت انسان سر و کار دارد، و هيچ کس هم در آن معذور نيست. يعني پاي ههاي دين حقّ، آن قدر روشن است که اگر کسي ضروريات دين را انکار کند از او پذيرفته نمي شود؛ مگر اين که در شرايطي باشد که واقعاً قاصر باشد و عقلش نرسد و به گوشش نخورده باشد. يا در يک شرايطي واقع شده باشد که اصلاً احتمال خلاف مذهب خودش را ندهد. امّا براي کسي که در اجتماع متمدّني زندگي م يکند، افتادن در دام فتنه دين، مساوي با شرک و کفر است. در بسياري از روايات، فتنه اي که در قرآن آمده است را، به شرک يا به کفر تفسير کرده اند. اين تفسير مربوط به فتنه اي است که هيچ کس از آن معذور نيست و اين خطرناک ترين فتن هها است؛ يعني فتنه اي که در آن عد هاي گمراه شوند و به راه حقّ نرسند. اين همان هدفي است که شيطان دنبال مي کند: «... لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين 18 » . نهايت آرزوي شيطان اين است که هر چه بيشتر انسا نها گمراه شوند؛ اگرچه يک لحظه بيشتر باشد او به رقص در مي آيد و لذّتش در اين است که انساني را فريب دهد. و صلي الله علي محمد و آله 1 . القمر / 27 2 . الاعراف / 273 . العنکبوت / 104 . الاعراف / 575 . الانفال / 486 . ص / 417 . النساء / 798 . الشعراء / 809 . الاعراف / 2710 . ابراهيم / 2211 . النحل / 10012 . الاعراف / 15513 . النمل / 2414 . النازعات / 2415 . البقره / 19116 . البقره / 21717 . الانفال / 3918 . ص / 82