2. هدف فتنه هاي شيطان
اما صرف نظر از اين تدبير عام الهي که سنّت حاکم بر آفرينش انسان و زندگي اودر اين دنيا است، اين سؤال مطرح م يشود که شيطان چرا فتنه م يکند؟ از نظر قرآن،
شيطان يک موجود داراي شعور و مکلّف است، که سا لها خدا را عبادت کرد؛ امّا
وقتي به وسيله امر به سجده براي حضرت آدم امتحان شد، از فرمان خدا سرپيچي کرد و
در اين امتحان مردود شد. اکنون او عامل فتنه براي ديگران شده است و قسم خورد:
«... لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين 2» . خدا هم به او مهلت داده که در اين عالم، در مقابل عوامل
هدايت يعني عقل، انبياء و کمک هاي فرشتگان ، زمينه گمراهي ديگران را فراهم کند.
همان طور که انبياء، اوصياء و ياراني داشتند، و تربيت شد ههاي انبياء در ادامه راه انبياء
به آ نها کمک مي کردند، شيطان هم انسان هايي را تربيت کرده که آنها را در راستاي
هدفش به کار مي گيرد، و آ نها شياطين انس مي شوند. قرآن مي گويد: آ نها هم شيطانند
ولو انسانند. وقتي جزء دار و دسته ابليس شدند، آ نها هم شيطان مي شوند و در صدد
اغواي ديگران بر مي آيند. امّا چرا؟ خود شيطان علّت اين کارش روشن است. ابليس
به خاطر تکّبري که نسبت به حضرت آدم داشت، گفت: اکنون که من به خاطر سجده
نکردن به آدم، مطرود درگاه الهي شدم، انتقامش را از فرزندانش مي گيرم و همه آ نها
را گمراه مي کنم. علّت فتنه گري ابليس کين هاي است که نسبت به جنس انسان پيدا
کرده است. اين منطق قرآن است که روشن و واضح است.
3. هدف انسان هاي فتنه گر
اما انگيزه انسان هائي که ايجاد فتنه مي کنند، چيست؟ آ نها که ذاتاً با انسا نهاي ديگردشمني ندارند. ابليس کينه همه انسان ها را در دل دارد و همه را اغوا م يکند؛ امّا چرا
بعضي انسان ها، بعضي ديگر را اغوا مي کنند و فتنه مي انگيزند؟
1-3 . شياطين انسي
آدميزادهاي فتنه گر، دو دسته هستند. يک دسته کساني هستند که طوق بندگي ابليس رابه گردن انداخته اند و مَرکب ابليس شده اند: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذينَ هُمْ
بِهِ مُشْرِكُونَ 3 » . از قرآن استفاده م يشود که انسان هائي هستند که به اختيار خود، زمام
امرشان را به دست شيطان م يدهند. شايد براي ما تعج بآور باشد که چه طور ممکن
است، آدم زمام کارش را به دست شيطان بدهد.