فراسوی غبار ندای انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فراسوی غبار ندای انقلاب - نسخه متنی

محمدتقي مصباح يزدي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون آ نها نمونه اش را درون خودشان نمي يافتند. اين ها نمي توانستند تصور کنند که
يک موجود، جاذبه به ترک عبادت بلکه به ضدّ عبادت داشته باشد و با اختيار خودش
پا روي اين کشش بگذارد و به مقامي برسد که عبادتي بهتر از آن ها انجام دهد. خدا هم
فرمود: من چيزي مي دانم که شما نم يدانيد. نه اينکه خدا بُخل کرد و به آن ها نفهماند؛
بلکه نمي توانستند بيابند. پس آنچه باعث اين شد که انسان لياقت خلافت اللهي پيدا کند
همين ويژگي است. بنابراين زندگي انسان بدون امتحان شدني نيست.

پس مسأله دوم اي ن است که ما بايد اين را بدانيم که طبيعت اين زندگي توأم با اين
است که دائماً شرايطي پيش بيايد که ما سر دوراهي ها و چندراهي ها قرار بگيريم. قرآن
اسم اين وضعيت را امتحان مي گذارد. در اينجا هم يک مفهومي است که وقتي لفظي را
مي خواهيم در آن به کار ببريم، براي اينکه تفاهم نزديک تر باشد، از معاني حسّي کمک
مي گيريم. معمولاَ ما وقتي يک چيزي را نم يدانيم، امتحان م يکنيم تا خودمان بفهميم.
خدا هم همين تعبير را به کار م يبرد؛ امّا م يدانيم خدا چيزي برايش مجهول نيست؛ اما
وقتي م يخواهد بگويد: شما را سر دوراهي ها قرار م يدهم تا دائماً يکي را انتخاب کنيد،
مي گويد دائماً امتحانتان مي کنم. حقيقت اين است که خدا وقتي مي خواهد با ما صحبت
کند که ما يک چيزي بفهميم، بايد با زبان ما حرف بزند. اگر بخواهيم آن حقيقتي که
وجود دارد و تأثيري که در سرنوشت ما دارد را با لفظ بگوييم، بهترين لفظ اين است
که بگوييم: يک امتحان است؛ چراکه ما را مضطرب مي کند.

مي توان اسم آن را بلا
و از جهت ديگر اسمش را فتنه گذاشت. فتنه اين بود که يک چيزي را روي آتش
داغ مي کنند و مضطرب م يشود. ما کأنّه در يک شرايطي واقع م يشويم که مضطرب
م يشويم و نمي دانيم چه کار کنيم؛ مخصوصاً آن جايي که قضيه آن قدر ابهام داشته
باشد که تشخيص اين که چه کار بايد کرد هم مشکل م يشود. اين واقعاً فتنه است. يعني
کاملاً انسان کلافه م يشود. نمي فهمد چه کار بايد بکند. آن قدر هوا غبارآلود شده
است که نم يشود تشخيص داد که جادّه کجاست. ولي هر چه امتحان سخت تر باشد،
نتيجه اش هم بهتر است. هر آني ما در انواع امتحانات درگير م يشويم. اگر انسان توجه
داشته باشد به اين که اين رفتارها بناست سرنوشت ما را تغيير بدهد؛ ما را جهنّمي يا بهشتي
کند و نم يدانيم چه خواهد شد؟ جاي اين دارد که انسان خيلي مضطرب باشد. آدم عاقل
دائماً چنين اضطرابي داشته باشد. خوف خدا يعني همين. هر قدر ايمان قوي تر باشد،
ترس آدم بيشتر مي شود؛ چون بيشتر دلش مي خواهد نمره قبولي بياورد.

/ 125