فراسوی غبار ندای انقلاب نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
وقتي ما در باره خدا، خالق را به کار م يبريم،
همان معنايي را م يفهميم که در باره حضرت عيسي م يفهميم؛ فکر م يکنيم خلق يعني
خدا گل برداشت، دستکاري کرد و يک شکلي به آن داد. در حالي که خلق کردن
خدا، با اين معنا خيلي فرق دارد. او مي گويد: «کن فيکون ». حتّي اين تعبير که مي گويد:
« يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ... 6» ، نيز به زبان ماست و ا خدا احتياج به گفتن هم ندارد. به چه
کسي بگويد باش؟ چيزي که هنوز نيست چگونه به او بگويد باش؟ از اين رو الفاظ و
مفاهيمي که درباره صفات و افعال إلهي بکار رفته است، آن مواردي که ايهامِ معناي
نقص دارد، بايد حيثيت نقصش را تجريد و تنزيه کرد. بايد گفت: خلق مي کند، امّا نه
مثل خلق ما. در روايات هم ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين همين طور به ما دستور
داده اند که در ذهن يا در مقام توصيف بگوئيد: اين صفت براي خدا ثابت است، امّا نه
آن چنان که در مخلوقات است.البته خدا به بعضي از بندگانش يک معرفتي داده که ما از آن هم خبري نداريم. آ نها را
استثنا کرده و گفته است: آن توصيفي که آن ها مي کنند، درست است. حال آن ها چگونه
هستند؟ خدا خودش مي داند. ما همان طور که خدا را درست نم يشناسيم، آن بندگانش
را هم درست نمي شناسيم و نم يدانيم به چه مقامي رسيده اند. «عبادالله المخلصين »، اي نها
هستند: « سُبْحَانَ ا عَمَّا يَصِفُونَ * إِ عِبَادَ ا الْمُخْلَصِين 7» .ممكن است با بح ثهاي عقلاني كه بزرگان كرده اند، مقداري فهممان رقيق تر و دقي قتر
و اشكالش كمتر شود؛ امّا با اين مباحث كُنه آن را نم يفهميم. از امام باقر عليه السّلام
روايت است: «كلما ميزتموه بأوهامكم في أدق معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود
إل كيم ... 8 » : هر چيزي را در وهم و ذهن خودتان تصوّر مي كنيد، اين مخلوق شماست.
اين خدا نيست. اين چيزي است كه شما در ذهنتان ساخته ايد. مفهومش هم مفهومي
است كه شما ساخته ايد. با اينها نم يشود حقيقت خدا را شناخت. اگر كساني رسيدند
به مقاماتي كه مخلصين رسيده اند، آن وقت پرد ههائي برداشته م يشود و كي چيزهايي
را مي بينند. «... لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ ا تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
أَنْ يَهْدِيَه ... 9 » .