ارزيابى مقام امام على (ع) - زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) - نسخه متنی

سید خلیل خلیلیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارزيابى مقام امام على (ع)

وقتى دانستيم كه ابراز دوستى مأمون با على بن ابيطالب و
فرزندانش به انگيزه شرايط خاص سياسى بود، ديگر قانع مىشويم كه
سنگينى كفه على در مقام ارزيابى نزد عباسيان در آن زمان يك امر
ظاهرى بود كه شرايط سياسى پديدش آورده بود، و يا جزئى از شگردهاى
آنان براى مقابله با علويان كه عباسيان در اين مسئله در هر موقعيتى
به گونهاى موضع مىگرفتند. مثلاً مأمون براى على ارج قايل بود در
حاليكه همين على در نزد منصور يا رشيد هرگز از چنين اعتبارى
برخوردار نبود. ولى اگر واقع امر را بخواهيد على از نظر هيچ
كدامشان ارزشى نداشت.

سوء استفاده از لقب مهدى

منصور نيز قصد كوبيدن علويان را از طريق استدلال داشت. ولى
براى اين كار شيوه ديگرى را به كار گرفته بود. چون مىديد كه مردم
بسيارى (به جز امام صادق) مهدى بودن « محمد بن عبدالله علوى »را
پذيرفتهاند، تصميم گرفت كه اين پديده را نيز پايمال كند. لذا
فرزند خود را مهدى لقب داد تا چون به خلافت برسد تكرار اين لقب ذهن
مردم را كم كم از محمد بن عبدالله علوى دور گرداند روزى منصور يكى از غلامان خود را پاى منبر محمد بن عبدالله
فرستاد تا ببيند او چه مىگويد. پس از بازگشت تعريف كرد كه محمد
مىگفت: « شما ترديدى نداريد كه من مهدى هستم.» منصور از شنيدن اين
كلام گفت: « دروغ مىگويد دشمن خدا، چه مهدى او نيست بلكه فرزند من
است.» (66)

سپس براى متقاعد كردن مردم، منصور به سراغ كسانى رفت كه برايش حديث
بسازند و بر پيغمبر اين گفته دروغ را نسبت دهند كه « مهدى امّت »
همان فرزند اوست. (67) در مورد اينگونه احاديث احمد امين مصرى و
ديگران به دروغ و جعلى بودنشان اعتراف كردهاند. (68)

مسلم بن قتيبه مىگويد:« منصور روزى مرا احضار كرد، چون بر او وارد
شدم گفت: محمد بن عبذالله به نام مهدى قيام كرده، ولى به خدا سوگند
كه او مهدى نيست. مطلبى كه مىخواهم به تو بگويم و تا كنون به كسى
اظهار نكردهام اين است كه فرزند من نيز كه دربارهاش روايت هم
آمده، مهدى نمىباشد. من به اين انتساب تنها تيمّن جسته و آن را به
فال نيك گرفتهام.» (69)

مهدى خليفه خودش هم اقرار مىكرد كه اين فقط پدرش بود كه با آوردن
رواياتى او را مهدى معرفى كرده بود. (70)

/ 101