تاج و تخت امويان در
تندباد سقوط
ديديم چگونه شورشها و آشوبها عليه حكومت اموى از هر سو رو به رشد نهاد، آن هم بدانسان كه رفته رفته نيرويشان را فرو مى مكيد
و بسيار به سستى شان مى كشيد. در اين گيرودار چنان با مردم رودررو
قرار گرفتند كه كنترل كشور از دستشان خارج شد و ديگر نتوانستند
سلطه خود را بر اوضاع حفظ كنند.اين شورشها بطور كلّى رنگ و آميزه مذهبى داشت،
مانند:ـ شورش اهل مدينه كه «واقعه حره» ناميده شد.ـ شورش قاريان كوفه و عراق با عنوان «دير جماجم»
به (سال 83 هجرى) كه پيش از آن قيام مختار و توبه كنندگان به سال 67
رخ داده بود.ـ قيام يزيدبن وليد همراه با معتزليان كه به
انگيزه امر به معروف و نهى از منكر بر ضدّ وليد بن يزيد به سال 126
شوريدند.ـ قيام عبداللَّه بن زبير كه جز دمشق همه جاى
ديگر را فراگرفته و تا مدتى هم بر اوضاع مسلّط بود.ـ شورشى كه عليه هشام در افريقا برپا شد.ـ و نيز شورشى كه خوارج به رهبرى مردى ملقّب به
«طالب الحقّ» (حق ستان) به سال 128 به وقوع پيوست.ـ در خراسان نيز حارث بن سريح در سال 116 قيام
كرد و مردم را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش فرا خواند.اينها و قيامهاى ديگرى كه جاى ذكر همه شان اينجا
نيست همه انگيزه مذهبى داشتند.اما برخى از شورشهاى ديگر هم بودند كه تنها
هدفشان حكمرانى و فرمانروايى بود. از باب مثال، قيام آل مهلب (102
هجرى) و قيام مطرف بن مغيره را نام مى بريم.