برنامه پيشگيرى امام
اكنون كه امام رضا (ع) در پذيرفتن وليهعدى از خوداختيارى ندارد، و نه مى تواند اين مقام را وسيله رسيدن به هدف هاى
خويش قرار دهد. چه زيان هاى گرانبارى بر پيكر امت اسلامى وارد آمده
دينشان هم به خطر مى افتد .. و از سويى هم امام نمى تواند ساكت
بنشيند و چهره موافق در برابر اقدامات دولت مردان نشان بدهد... پس
بايد برنامه اى بريزد كه در جهت خنثى كردن توطئه هاى مأمون پيش
برود.اكنون در اين باره سخن خواهيم راند.
برنامه امام (ع)
انحراف فرمانروايان
كوچك ترين مراجعه به تاريخ براى ما روشن مى كندكه فرمانروايان آن اياّم ـ چه عباسى و چه اموى ـ تا چه حد در
زندگى، رفتار و اقداماتشان با مبانى دين اسلام تعارض و ستيز
داشتند، همان اسلامى كه به نامش بر مردم حكم مى راندند. مردم نيز
به موجب «مردم بر دين ملوك خويشند» تحت تأثير قرار گرفته اسلام را
تقريبأ همان گونه مى فهميدند كه در متن زندگى خود اجرايش را مشاهده
مى كردند. پى آمد اين اوضاع، انحراف روزافزون و گسترده اى از خط
صحيح اسلام بود كه ديگر مقابله با آن هرگز آسان نبود.
علماى فرومايه و عقيده جبر
گروهى خود فروخته كه فرمانروايان آنچنانى«علما»شان مى خواندند، براى مساعدت ايشان مفاهيم و تعاليم اسلامى
را به بازى مى گرفتند تا بتوانند دين را طبق دلخواه حكمرانان
استخدام كنند و خود نيز به پاس اين خدمت گذارى به نعمت و ثروتى
برسند. اين مزدوران حتى عقيده جبر را جزو عقايد اسلامى
قرار دادند، عقيده فاسدى كه بى مايگى آن بر همگان روشن است. اين
عقيده براى آن رواج داده شد كه حكمرانان بتوانند آسان تر به
استعمار مردم بپردازند و هر كارى كه مى كنند قضا و قدر الهى معرّفى
شود تا كسى به خود جرأت انكار آن را ندهد. از رواج اين عقيده فاسد
يك قرن ونيم مى گذشت، يعنى از آغاز خلافت معاويه تا زمان خلافت
مأمون.