امّا متون ديگر :
«وانولوتن » مى نويسد : « علويان نظير آنهمه آزارى را كه در عهد خلفاى
نخستين عباسى كشيدند ، هرگز به عمر خود نديده بودند» (103) خضرى نيز مى گويد : « بهره خاندان على از قتل و طرد در زمان خلافت
بنى هاشم (عباسيان ) بمراتب شديدتر و خشنتر از زمان بنى اميّه بود،
بويژه در زمان منصور و رشيد و متوكّل ، در اين حكومت مجرّد تمايل
داشتن به يكى از اولاد على اتّهامى كافى براى از دست دادن جان و
مصادره اموال انسان بشمار مى رفت . اين سرنوشت گريبانگير برخى از
وزرا و نزديكان هم شد » (104) هنگامى كه ابراهيم بن هرمه در زمان منصور به مدينه وارد شد، يكى از
علويان نزدش آمد . ابراهيم به او گفت : « از من دور شو، مرا مهدور
الدّم مكن ..» (105)به علاوه ، از داستان ديگر همين ابن هرمه چنين بر مى آيد كه
عباسيان مردم را حتّى به خاطر دوستى با اهلبيت در زمان امويان ،
مجازات مى كردند. جلودى كسى بود كه از سوى رشيد مأمور هجوم بر خانه هاى آل ابيطالب
شده بود. وقتى مأمون ولايتعهدى امام رضا را تصويب كرد ، جلودى به
وى گفت :«
شما را به خدا مى سپارم
اى امير مؤمنان از اينكه امرى را كه خدا ويژه شما نموده به دست
دشمنان خود بسپارى . يعنى همان كسانى كه به دست پدران شما بقتل مى
رسيدند و پيوسته آواره شهرها بودند .(106)رشيد از كارگزار خود در مدينه خواسته بود كه از علويان بخواهد برخى
كفيل برخى ديگر شوند ، (107) تا اگر پس از احضار نزد
مقامات رسمى غيبت مى كردند، كفيل به مجازات مى رسيد.