آيه: 17 أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْح َقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ
ترجمه:
آيا آن كس كه )همچون پيامبر اسلام( دليل روشنى )مثل قرآن( از طرف پروردگارش دارد و بدنبال او شاهدى از اوست، و پيش از او )نيز( كتاب موسى )كه( رهبر و رحمت بوده است )بر آمدن او بشارت داده، مانند كسى است كه اين خصوصيات را نداشته باشد؟(، آنان )كسانى كه حق جو ه ستند( به او ايمان مى آورند، و هر كس از احزاب )و گروه هاى مختلف( كه به او كافر شود، وعدگاهش آتش است. پس، از آن در ترديد مباش )كه( قطعاً آن )وحى، كلامِ( حقّى است )كه( ازپروردگارت )نازل شده(، اگر چه اكثر مردم ايمان نياورند.نكته ها:
روايات بسيارى از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده است كه مراد از شاهد در اين آيه على بن ابى طالب عليهما السلام است. (398) چنانكه خود حضرت على عليه السلام نيز در خطبه اى فرمود: مُراد از شاهد من هستم. طبق اين آيه، شاهد و گواه پيامبرصلى الله عليه وآله از اوست، نه جداى از او. و طبق روايات شيعه و سنّى پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: من از علىّ هستم و علىّ از من است. (399) در آخرين آيه ى سوره ى رعد آمده است كه وقتى كفّار به پيامبر صلى الله عليه وآله گفتند: لست مرسلاً پيامبر صلى الله عليه وآله به امر خداوند پاسخ مى دهد: كفى باللّه شهيداً بينى و بينكم و مَن عنده علم الكتاب يعنى براى گواهى ميان من و شما، خداوند و كسى كه علم كتاب نزد اوست كافى است. در آنجا نيز طبق روايات شيعه و سنّى مُراد از مَن عنده علم الكتاب على بن ابى طالب عليهما السلام است كه شهيد و گواه پيامبر صلى الله عليه وآله است. در آنجا شهيد و در اينجا شاهد است.پيام ها:
1- در تبليغ، با شيوه ى سؤال، وجدان هاى سالم را به قضاوت بطلبيم. افمن كان 2- قرآن، حجّت خداوند بر مردم است. بينةٍ من ربّه 3- كسى كه در زمان حيات پيامبرصلى الله عليه وآله همراه و دنباله رو اوست، پس از پيامبرصلى الله عليه وآله هم جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله است. يتلوه 4- وجود پيروان راستين، وارسته و فداكار، يكى از راههاى شناخت و حقّانيّت پيامبران است. بيّنة ... شاهدٌ منه 5 - خداوند حجّت را بر مردم تمام كرده است، هم خود قرآن معجزه است و هم گواهى چون على بن ابى طالب عليهما السلام دارد و هم تورات از قبل بشارت آن را داده است. بينةٍ من ربه ... شاهدٌ منه ... و من قبله كتاب موسى 6- كتب آسمانى، مؤيّد يكديگرند. من قبله كتاب موسى 7- در تبليغ، شناخت مخاطب يك اصل است، چون در حجاز يهوديان بيش از مسيحيان بوده اند، خطاب قرآن با آنان است، گرچه در انجيل هم بشارات بسيارى آمده است. من قبله كتاب موسى 8 - كتب آسمانى و قوانين الهى، راه هدايت و وسيله ى رحمت براى مردم هستند. اماماً و رحمة 9- مردم بايد كتاب آسمانى را امام وپيشواى خود قرار دهند. كتاب موسى اماماً 10- امامت و رحمت بايد در كنار هم باشند. اماماً و رحمة 11- ملاك و محور، حقّ باشد نه حزب. بجاى توجّه به حزب و نژاد و منطقه، بدنبال پيروى از حقّ باشيم. و من يكفر به من الاحزاب 12- همه ى مردم از هر گروه و طايفه و حزب بايد به قرآن رو آورند وگرنه گرفتار قهر الهى هستند. و من يكفر به من الاحزاب فالنار موعده 13- كفر برخى از مردم سبب دلسردى و تزلزل مؤمنان نشود. و من يكفر ... فلاتك فى مريةٍ منه 14- اكثريّت، نشانه ى حقانيّت نيست. الحق من ربّك ... اكثر الناس لايؤمنون398-تفسير نورالثقلين ؛ كافى، ج 1، ص 190.
399-صحيح بخارى، كتاب صلح، باب كيف نكتب ؛ مسند احمد حنبل، ج 5، ص 356.