آيه: 45 وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ
ترجمه:
پس نوح پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! همانا پسرم از خاندان من است و البتّه وعده ى تو )درباره ى نجات خاندانم،( حقّ است و تو بهترين داورانى.نكته ها:
از آنجا كه خداوند بر نجات خاندان نوح وعده داده بود، )مطابق آيه 40( و نوح گمان مى كرد تنها همسر او محكوم به هلاك است، لذا طبيعى بود كه در مورد پسرش، هم دعوت به سوار شدن كند و هم از خداوند نجات او را درخواست نمايد. اگر نوح مى دانست كه فرزندش كافر گشته است، براى او دعا نمى كرد، چنانكه براى همسرش دعا نكرد. مگر مى شود از يكسو نفرين كند و بگويد: لاتذر على الارض من الكافرين ديّاراً (441) خداوندا! احدى از كفّار را بر زمين باقى مگذار و بعد بگويد: انّ ابنى من اهلى يعنى فرزند كافر مرا باقى بگذار!!پيام ها:
1- در دعا وسخن گفتن با خدا، ادب را مراعات كنيم. حضرت نوح نگفت: خدايا طبق وعده اى كه دادى كه اهل مرا نجات مى دهى، بايد فرزندم را نجات مى دادى، چرا نجات ندادى؟! بلكه گفت: انت احكم الحاكمين 2- اگر امداد الهى نباشد، اولياى خدا نيز ممكن است در مصاديق دچار اشتباه شوند. انّ ابنى من اهلى چنانكه در ماجراى خلقت آدم، حتّى فرشتگان در شناخت انسان به اشتباه افتادند و آفرينشِ موجودى مفسد و خونريز را خلاف مى پنداشتند، امّا خداوند پاسخ لازم را به آنان داد.441-نوح، 26.