چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بار ديگر عقلى نورانى را كه شباهتى به مخلوق جسمانى نداشت مشاهده مى كردم از موكب الهى جدا شده خود را پيوسته ى روح انسانى نموده و روح انسانى را از آلودگيها و پوششهاى طبيعى برهنه كرده، تا ملوت اعلا صعودش داده و تا حد منظره هاى اجلى بالايش برده و پس از خلاصى اش از شائبه هاى اشتباهات در رديف قدسيان نشئه عمران قرارش داده است.
و در لحظاتى چند، با گوش جان، آهنگ نداى آن خطيب حكمت را مى شنيدم كه زمامداران و اولياى امور امت را مى خواند تا به مواقع صواب آشنا و به مواضع اشتباهاتشان بينا كند و از لغزشها بهراساند و به دقايق سياست و راههاى حساس حياتى متوجهشان گرداند. سپس ن را بالاى كرسى سياست برنشانده به مقام عالى تدبير مملكت صعودشان داده خود مراقب جزئيات حسن سلوك و رفتار آنان است...
هيچ مقصودى از مقاصد عالى را در نظر نگرفته مگر آنكه حقش را به نحو اتم و اكمل ادا كرده و هر انديشه ى دقيق و فكرى كه در خاطر آمده با قدرتى مخصوص آن را در لباس عبارات رسا تعبير نموده است.'' [ سيد محمد مهدى جعفرى، پرتوى از نهج البلاغه، پژوهش و برگردان و ويراستارى با استفاده از ترجمه ى سيد محمود طالقانى، چاپ اول،سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1372 ش. ج 1، صص 65 -63. ]
الفاظ نهج البلاغه چون گوهرهايى به نيكويى و هنرمندى تراش خورده و چون مرواريدهاى سفته و با نظمى خاص به رشته در آمده است كه در خدمت والاترين معانى و عميق ترين انديشه و موثرترين ذوق انسانى قرار گرفته و از موسيقى ويژه ى آن موضوع بهره مند شده است، به گونه اى كه اين الفاظ و معانى در موضوعات متنوع و رنگارنگ، خواننده را با خويش همراه مى سازد و در عرصه هاى گوناگون سير مى دهد، عواطفشرا متاثر مى نمايد، روحش را تلطيف مى كند، عقلش را نورانى مى سازد و ديده اش را بصير مى نمايد.
''تعجب ادبا تنها به ملاحظه انجام الفاظ نهج البلاغه نيست و دهشت تحير دانشمندان منحصر به اين نيست كه تفوق معانى بليغ آن به سر حد اعجاز رسيده است، بلكه تمام شفتى و تحير انسان، همه و همه در تنوع مقاصدى است كه در اين خطبه ها و كلام است و هدفها و منظورهاى گوناگونى است كه در آن مى باشد.
مى بينيد ضمن اينكه از وعظ و پند و اندرز و زهد و زجر سخن مى گويد، به امور جنگى و بسيج عمومى براى جهاد مى پردازد، سپس رشته ى سخن را به آموزش عملى آنها و درسهاى عالى از چگونگى آسمانها و بحثهاى نجومى و اسرارى از موجودات زمينى و آنچه در آسمان نهفته است مى كشاند و از آنجا به فلسفه ى آفرينش و اثبات وجود آفريدگار جهان و تفنن در معارف الهى و بحث خداشناسى و كيفيت مبدا و معاد پرداخته و توجه خود را به امور مملكت دارى و سياست كشورى و زندگى ملتها معطوف مى دارد و به دنبال آن از آشنا سختن مردم به فضايل اخلاقى و قوانين اجتماعى و آداب معاشرت و مكارم ا خلاق و ظواهر زندگى دنيا و غير از اينها از مقاصد گوناگونى كه با متجلى ترين مظاهر خود در نهج البلاغه مى درخشد، سخن مى گويد.'' [ در پيرامون نهج البلاغه، صص 24 -23. ]
نهج البلاغه چشمه اى است از خورشيد حقيقت كه رايحه ى وحى الهى و شميم كلام نبوى از آن استشمام مى شود. كتابى كه دربر گيرنده حكمتهاى متعالى، قوانين راستين سياسى، مواعظ نورانى، سلوك الهى، نظام تربيتى، آيين حكومتدارى، سنتهاى تاريخى و عرفان حقيقى است.