چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از نمودارهاى ذكاوت نيرومندى كه در نهج البلاغه به كار رفته مرزبنديهاى مستحكمى است كه لى به كمك آن اندوه و اسف عميق خود را كه در جانش آشوبى بزرگ برمى انگيخت مهار مى كرد و نمى گذاشت كه امواج آن تاثرات و عواطف سخت او را به كام بكشد و بر حكومت عقل چيرگى يابد.
ديگر از امتيازات تيزبينى و درست انديشى على كه در نهج البلاغه به كار رفته است گونه گونى مباحث و سخنان اوست كه در هر كدام نهايت استحكام بيان را رعايت كرده و كم و كاستى در بحث روا نداشته است.
او با امنطقى استوار و آگاهانه درباره ى دگرگونيهاى دنيا و شئون مردم و سرشت افراد و گروههاى سخن گفته و گاهى رعد و برق و آفرينش آسمان و زمين را توصيف كرده است و هم به تفصيل درباره پديده هاى زنده ى طبيعت ابراز نظر كرده و اسرار خلقت خلفاش و مورچه و طواووس و ملخ را بيان داشته است و در عين حال براى مردم، فرمانهاى اخلاقى و اجتماعى وضع كرده و همچنين از آفرينش و زيباييهاى وجود سخن گفته است، چنانكه در ادبيات عرب هرگز چنين توعى در مباحث مختلف، آن چنان كه در نهج البلاغه بهم يان آمده سابقه نداشته است و زيباييهاى شگفت انگيزى از انديشه ى درست و منق استوار كه با اسلوبى بى مانند در اين كتاب بزرگ بيان شده از هر چهت نادر و بى همتاست، اما قدرت خيال و هنر ترسيم معانى هم در نهج البلاغه ميدانى گسرده دارد و بالهاى زيباى خود را در افق فتارى استوار گشوده است و على به نيروى اين امتياز بزرگ كه خردمندان روزگار و انديشمندان بزرگ از آن بى بهره بوده اند توانسته است معانى و مفاهيمى خاص پيد آورد و به زيباترين رنگ و روى آنها را به درخشش آورد و به هر كدام چهره اى تازه و رنگين بخشد، چنانكه پيچيده ترين مسائل عقلى و فلسفى كه
از انديشه ى على گذشته پر و بالهايى زيبا از آنها روييده و خشكى و جمودش را از دست داده و به حركت و حيات گراييده است. ولى قدرت تخيل على كه نمودار بلوغ و نبوغ انديشه ى اوست بر مبناى واقعيت پاگرفته و از پايگاهى واقعى و طبيعى برخاسته و تجلى كرده است و آن چنان به رنگهاى زيبا زيور يافته كه حقيقت را بروشى نشان مى دهد و جوياى واقعيت را به مقصدش مى رساند.
على با نگرش نادر و دريافت گسترده و جوشانش از ديگران امتياز يافته و چون دوران گذارى زندگانى اش به حوادثى برخورده كه مكر فريبكاران و كينه ى ستيزه جويان را برانگيخته و يا وفاى پاكمردان و فداكارى مخلصان را جذب كرده است، از اين رهنگذر تخيل نوپردازش نيرو گرفته و تجربتهاى خود را به خدمت گرفته و تابلوهاى زيبا و زنده اى از رسم و خط واقعيتها به نقش كشيده است و بر ريشه ى همان واقعيتها است كه على شاخه هايى پر برگ و بار از شناخت و بيدارى و سازندگى به بار آورده است.
در همين جاست كه مى توان عناصر نيرومند خيال را در نهج البلاغه با ترسيمى مشهود و رنگين به نظر آورد و شدت واقعيت و پنه ى روشن و خطوط نمايان حقايق را به آشكارايى ملاحظه كرد. زيبايى تخيل على را مى توان در سخنانى ه با نهايت اسف پس از جنگ جمل به مردم بصره گفت بخوبى احساس كرد، آنجا كه فرمود:'لتغرقن بلتكم حتى كانى انظر الى مسجدها كجوجو طير فى لجه بحر.' [ نهج البلاغه، كلام، 13. ]
شهر شما در امواجى بى امام غرق خواهد شد، چنانكه گويى هم اكنون مى بينم كه مسجد آن مانند سينه ى مرغى بر تلاطم دريا قرار گرفته است.
و يا مثل اين تشبيه سحرانگيز كه گفت:'فتن كقطع الليل المظلم.' [ همان، خطبه ى 102. ]
فتنه هايى همچون پاره هاى شب تاريك.
يان اين تصوير و ترسيم زنده و متحرك كه فرمود:'و انما انا قطب الرحى، تدور على و انا بمكانى.' [ همان، كلام 119. ]
من "همچون" قطب آسيايم كه سنگ آن بر گرد من مى چرخد و من همچنان استوار برجاى ايستاده ام.
يا اين تابلوى شكوهمندى كه از خانه هاى مردم بصره ترسيم مى كند و مى گويد:'ويل لسكككم العامره و الدور المزخرفه التى لها اجنحه كاجنحه النسور و خراطيم كخراطيم الفيله.' [ همان، كلام 128. ]
واى بر خيابانهاى آبادان و خانه هاى زراندود و پر تجمل شما كه كنگره هايش همچون بالهاى عقاب گسترده و ناودانهايش به مانند خرطوم فيل دراز و طولانى است.