چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شريف رضى در ذيل اين سخن گويد كه مقصود از 'نطفه' آب رودخانه "نهروان" است و اين فصيح ترين كنايه از آب است، هر چند آب بسيار باشد. [ همان. ]
9. پيشواى موحدان، على "ع" در بخشى از خطبه ى 'غراء' آنجا كهويژگيهاى صراط و خطارت آن را بيان مى كند و به پرواپيشگى سفارش مى نمايد، مى فرمايد:'و اعلموا ان مجازكم على الصراط و مزالق دحضه و اهاويل زلله و تارات اهواله .' همان، خطبه ى 9 .83
بدانيد كه گذر شما بر صراط است كه جايگاههاى لغزيدن است و بيمهاى اين لغزش را داشتن و پياپى ترسيدن.
'مزالق الصراط' كنايه از جايهايى است كه انسان در معرض انحراف و كژى از اعتدال، يعنى طرف افراط، يا تفريط، كه سختنكوهش شده است، قرار مى گيرند و اين جايها عبارت است از شهوات و خواهشهاى نفسانى و لغزشگاههاى هولناكى كه لازمه ى عبور از آنها كشيده شدن به افراط و تفريط و در نتيجه رو به رو شدن با كيفرهاى سخت اخروى است.
10. اميرمومنان "ع" در ضمن خطبه اى كه درباره ى رويدادهاى دشوار آينده ايراد كرده، فرموده است:'فتن كقطع الليل المظلم، لا تقوم لها قائمه ولا ترد لها رايه. تاتيكم مزمومه مرحوله: يحفزها قائدها و يجهدها راكبها... و سيبتلى اهلك بالموت الاحمر و الجوع الاغبر!' [ نهج البلاغه خطبه ى 102. ]
فتنه هايى چون تاريكى شب، نه نيرويى تواند با آن بستيزد و نه شكست خورد و بگريزد. چون شتر مهار كرده و پالان نهاده، به شما روى آرد و كشنده ى آن وى را به شتافتن وادارد و سوارش آن را براند تا آنجا كه توان دارد... و بزودى ساكنانت به مرگ سرخ گرفتار آيند و گرسنگى شان از پاى در آورد.
در اينجا 'مزمومه' "شتر مهار كرده" و 'مرحوله' "شتر پايان نهاده" كنايهاز فراهم شدن كامل فتنه و آشوب و كمال آمادگى و آراستگى فتنه است، چنانكه شتر مهار كرده و پالان نهاده آماده ى سوارى است و 'حفز' و 'جهد' كنايه از شتاب آنان در به راه انداختن فتنه است. و 'الموت الاحمر' "مرگ سرخ" كنايه از شدت و سختى مرگ است، يعنى مردم اين شهر "بصره" به شكتارى سخت و شديد گرفتار مى شوند، كه شديدترين و سخت ترين مرگها آن است كه با ريختن خون انسان صورت پذيرد. [ شرح نهج البلاغه ابن ميثم، ج 3، ص 14. ]
11. امام "ع" در ضمن خطبه اى كه مردمان را به پارسايى و دورى از تباهى و الودگى سفارش كرده، درباره ى دشمن ترين مردمان نزد خدا فرموده است:'سائرا بغير دليل.' [ نهج البلاغه خطبه ى 103. ]
بى راهنما گام برمى دارد و راه مى پيمايد.
در اينجا 'دليل' كنايه است از پيشوايان هدايت و راهنمايان به خدا و البته كتاب و سنت
نيز از جمله اين راهنمايانند و بى گمان هركس در راه خدا و سلوك با بندگان او، بى راهنما و دليل سير كند، در زمره ى تباه شدگان و هلاكت يافتگان است. [ شرح نهج البلاغه ابن ميثم، ج 3، ص 427. ]