چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
من چه بگويم درباره ى انسانى كه دشمنانش به فضايلش اعتراف كرده اند و نتوانسته اند مناقبش را ناديده گيرند، يا فضايلش را كتمان كنند.
بنى اميه در شرق و غرب جهان اسلام قدرت را قبضه كردند و هر حيله اى را به كار گرفتند و به هر عملى دست زدند تا نور او را خاموش سازند. حقايق را تحريف كردند و بر ضد او روايات دروغين جعل نمودند و بر منبرها زبان به سب و لعن او گشودند و هر كس را كه از آن حضرت به نيكى ياد مى كرد با تهديد و حبس و قتل كيفر دادند. آنان از انتشار روايات پيامبر كه متضمن فضيلتى از فضايل آن حضرت يا بالا بردن نام و ياد او بود، ممانعت كردند و حتى از نامگذارى كسى به نام على جلوگيرى كردند. اما همه ى اين اعمال نتيجه اى نداشت جز آنكه مقام و نام و ياد على بالاتر رفت.
نام على و ياد او مانند مشك بود كه هرچه آن را مى پوشاندند، باز بوى عطر آن منتشر مى شد و همچون خورشيد تابان بود كه با كف دست پوشيده نمى شد و مانند روز روشن بود كه اگر يك نفر آن را نمى ديد ديدگان ديگران مى ديد.
و من چه بگويم درباره ى بزرگمردى كه تمام فضايل انسانى به او منتهى مى شود و تمام فرقه هاى اسلامى خود را به او منسوب مى كنند.
او سر آمد همه ى فضايل و سرچشمه ى آنهاست. در فضايل و كمالات شايسته و مجد و عظمت، هيچ كس به پايه ى او نرسيده است و هر كس پس از وى در علم و فضيلت به مقامى
رسيده، علوم و فضايل خود را از او كسب كرده است و از وى پيروى نموده و به روش او رفتار كرده است و از اين لحاظ همگى رهين منت اويند.' [ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، صص 17 -16. ]
شارح بزرگ تنهج البلاغه، در پى اين عبارات به توضيح برخى از فضايل و كمالات اميرمومنان "ع" پرداخته است، از جمله: علم الهى و كلام، علم فقه، عم تفسير قرآن، علم طريقت و حقيقت و تصوف، علم نحو و ادبيات عربى، شجاعت بى نظير آن حضرت، قوت و نيروى بدنى او، سخاوت و جود، بردبارى و گذشت، جهاد در راه خدا،فصاحت و بلاغت، خوشرويى و ملكات فاضله ى اخلاقى، زهد و پارسايى ، عبادت، اهتمام به قرآن، راى و تدبير على "ع"، سياست آن حضرت. [ همان، صص 30-17 و نيز ر. ك: ابوجعفر محمد بن على بن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، دار الاضواء، بيروت، 1405 ق. ج 2، صص 150 -2. ]
على "ع" در تمام ميدانهاى كمالات انسانى- پس از رسول خدا "ص"- يكه تاز و بى همتاست و كسى ر پرواى پرواز با او نيست، چنانكه در عرصه و كارزار قلم و بيان بى بديل است و حق آن است كهب ر زبان خود ان حضرت جارى شده است:'ينحدر عنى السيل و لا يرقى الى الطير.' [ نهج البلاغه. خطبه ى 3. ]
چشمه هاى فضايل و معارف، سيل آسا از دامن كوهسار وجود من جارى مى شود و پرنده ى همتها و افكار بلند به قله ى شامخ من نرسد.