چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
'على "ع" كلماتى را به زبان مى آورد كه سرشار از عصمت است. او با ميزان حكمت سخن مى گويد، سخنى كه خداوند بر آن مهابت و شكوه افكنده است. اين كلمات به گوش هر كس رسد، او را به شگفتى و حيرت وامى دارد. خداوند در سخن گفتن بدو نعمتى ارزانى داشته كه توانسته است حلاوت و ملاحت را يكجا گرد اورد و سحر بيان و زيبايى فصاحت را با هم در آميزد. نه مى توان از آن كلمه اى اسقاط نمود و نه با حجت و دليلى با آن مسابقه داد. سخنگويان را به عجز و ناتوانى كشيده و گوى سبقت از همگان ربوده است. كلمات او الفاظى است كه نورانيت نبوت بر آن تابيده و آنچه از وى صادر شده عقلها و فهمها را متحير و شگفت زده ساخته است.' [ شمس الدين ابوالمظفر يوسف بن قزاوغلى "سبط ابن الحوزى"، تذكره الخواص،موسسه اهل البيت، بيروت، 1401د ق. ص 114. ]
بحق كه آن حضرت، امير بيان و پيشواى سخنگويان اولين و آخرين است. با كلام او ادب جلوه مى يابد و فصاحت و بلاغت به اوج مى رسد. 'محمد بن طلحه شافعى' عالم بزرگ اهل سنت، در گذشته به سال 652 هجرى، مى نويسد:'فصاحت به وى منسوب است و بلاغت از وجود او سرچشمه مى گيرد و براعت از كلام او مستفاده مى شود و علم معانى و بيان غريزه اى است در وجود او.' [ كمال الدين ابوسالم محمد بن طلحه النصيبى الشافعى، مطالب السوول فى مناقب آل الرسول، طبع حجرى، طهران، 1287 ق، ج 1، ص 137. ]
كدام اديب و سخنور بزرگ مى تواند حتى خطبه اى چون خطبه هاى على "ع" كه بالبداهه ايراد شده است، با صرف وقت بسيار فراهم آورد و كدام عارف و حكيم متاله
قدرت ان را دارد كه جمله اى چون جملات حكيمانه ى او بيان نمايد و كدام زمامدار و رهبر اجتماعى را ياراى آن است كه در مقام همسانى با او كلامى در سياست و مديريت ايراد كند و كدام فرمانده سپاه و امير لشكر مى تواند در جمله اى روح سلحشورى را به اوج رساند و كلامى چون او در آيين جنگاورى بر زبان راند. [ ن. ك: حسن حسن زاده ى آملى، انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، چاپ سوم، انتشارات بنياد نهج البلاغه، 1365 ش. صص 22 -21. ]
كلام على "ع" چون خود او موجب شگفتى و حيرت است كه در صورت و معنا بى نظير است. شيخ محمد عبده، مفتى بزرگ اهل سنت، درگذشته به سال 1323 هجرى، در مقدمه ى شرح نهج البلاغه ى خويش درباره ى كلام آن حضرت مى نويسد:'اهل اين زبان "عربى" همه قائلند كه كلام امام على بن ابى طالب پس از كلام خداى متعالى و پيامبرش "ص" شريف ترين و بليغ ترين كلام است. كلام او سرشارترين كلام زا لحاظ مواد و داراى بهترين شيوه و در بر گيرنده ى جليل ترين معانى است.' [ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، الطبعه الاولى،دارالبلاغه، بيروت، 1409 ق. ص 14. ]
در توصيف كلام امير بيان "ع" بهترين بيان، توصيفى است كه آن حضرت درباره ى سخن خود فرموده است كه بى گمان حق توصيف او و كلام او از آن خود اوست:'و انا لامراء الكلام و فينا تنشبت عروقه و علينا تهدلت غصونه.' [ نهج البلاغه، كلام 233. ]
ما اميران گفتاريم. سخن "به تعليم ما" ريشه دوانيده و شاخه هاى خود را بر سر ما تنيده.