چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اين وضع با شدت بيشتر در صورتهاى ديگر ادامه يافت و پيوسته اهل بيت و شيعيان و دوستداران ايشان در محنت و بلا و محروميت و جفا به سر بردند. نامه ى ''ابوبكر خوارزمى'' [ ''ابوبكر محمد بن عباس خوارزمى'' در گذشته به سال 383 هجرى، نويسنده، اديب و لغوى برجسته و كم نظير شيعى است كه علامه است كه علامه عصر خود در علوم عربيت بوده است. به بيان ''ثعالبى'' او نابغه ى دهر و درياى ادب بوده است. مشهورترين اثر خوارزمى كه بر جاى مانده است ''رسائل'' است كه حاوى نامه هاى اوست. ر. ك: ابومنصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل الثعالبى، يتيمه الدهر فى محاسن اهل العصر، شرح و تحقيق مفيد محمد قميحه، الطبعه الثانيه، دار الكتب العلميه، بيروت، 1403 ق. ج 4، صص 227 -223، وفيات الاعيان، ج 4، صص 403 -400: شمس الدين ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان الذهبى، سير اعلام النبلاء، اشرف على تحقيق الكتاب و خرج احاديثه شعيب الارنووط، الطبعه الثامنه، موسسه الرساله، بيروت، 1412 ق، ج 16، ص 526، صلاح الدين خليل بن ايبك الصفدى، الوفى بالوفيات، دار النشر فرانز شتاينر بقيسبادن، 1401 ق، ج 3، صص 196 -191، زكى مبارك، النشر الفنى فى القرن الرابع، الطبعه الثانيه، مكتبه السعاده، القاهره، ج 2، صص 276 -259، صادق آئينه وند، ادبيات انقلاب در شيعه، ج 2، ترجمه و شرح نامه ى ابوبكر خوارزمى به شيعيان نيشابور، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362 ش. صص 28 -17. ] به شيعيان نيشابور بيانگر مصايبى است كه بر اهل بيت و پيروان ايشان پس از رحلت پيامبر "ص" و در دوران امويان و عباسيان رفته است، اين نامه ى مشهور و معتبر تصوير كننده ى حماسه ى مبارزات خاندان على "ع" و فجايع و جنايتهاى دشمنان اميرمومنان "ع" نسبت به آنان و دوستداران و پيروان ايشان است. ''خوارزمى'' در بخشى از نامه ى خود چنين آورده است:''خداوند ما را به دو دسته تقسيم كرده است:1- دسته اى كه به شهادت رسيده اند.
2- دسته اى كه آواره اند.
زنده ى ما بر مقام شهيد ما رشك مى برد و بر خود نمى نگرد كه چه رنجها و دردها به او رسيده است.
اميرمومنان و رئيس دين- بر او سلام باد- فرموده است: محنتها بر شيعيان ما
شتابانتر از آب به سوى ناودان است. [ ن. ك: بحار الانوار، ج 67، ص 239. ] اين نامه بنيادش بر محنتها و رنجها است و مخاطبان آن در طليعه ى عصرى سراسر فتنه، ديده به جهان گشوده اند. زندگى آنان پر از ناكامى و دلهايشان مالامال از اندوه است، روزگار بر آنان تاخت آورده و سخت گرفته و دنيا از آنان رويگردان است.
پس اگر ما در واجبات و سنن شيعيان امامانمان هستيم و سيرت آن بزرگواران را چه گوارا چه ناگوار، دنبال مى كنيم، بجاست در مقاومت بر محنتها و اندوهمان، راهشان را پى گيريم.
ميراث خاتونمان حضرت فاطمه- درود خدا بر او و الش باد- در روز سقيفه غصب شد. و اميرالمومنين "ع" از خلافت به دور افتاد. امام حسن "ع" نهانى مسنوم شد و برادرش امام حسين "ع" آشكارا به شهادت رسيد. سر زيد بن على [ [زيد بن على بن الحسين "ع" زاهدى وارسته و عابدى به دوست پيوسته و فقيهى كامل بود. پس از امامان معصوم عليهم السلام در پرواپيشگى و خدا شناسى، سخاوت و شجاعت و عبادت و مجاهدت مانند نداشته است. وى در سال 66 يا 67 هجرى در مدينه ى منوره چشم به جهان گشود و تحت تربيت پدر بزرگوارش، سيد الساجدين " ع" به همه ى كمالات دست يافت. ''زيد'' را حليف قرآن مى خواندند و خود فرمود: ''سيزده سال با قرآن خلوت كردم، خواندم و تدبر نمودم''. فضايل او بيش از آن است كه به وصف در آيد. ''زيد'' سخت خواستار اصلاح امور امت پيامبر اكرم "ص" بود و مى فرمود: ''هر آينه دوست دارم كه مرا به آتش بسوزانند، سپس دوباره به آتش بسوزانند، اما خداوند امر اين امت را اصلاح كند''.
''زيد'' در سال 121 هجرى قيامى شكوهمند و حق طلبانه در كوفه سامان داد، اما در نبرد با ''يوسف بن عمر ثقفى'' ياران او بگريختند و زيد با جماعتى اندك ايستادگى كرد و سخت جنگيد و در اثر تيرى كه به پيشانى اش اصابت كرده بود، در سال 122 هجرى به شهادت رسيد. او را در جوى آبى دفن كردند و بر آن آب جارى نمودند، ولى حجامتگرى كه تير از پيشانى او در آورده بود و به هنگام دفن وى حضور داشت، پيمان شكست و محل دفن او را به''''يوسف بن عمر ثقفى'' خبر داد. جنازه زيد را از قبر در آوردند و سرش را نزد ''هشام ابن عبدالملك'' فرستادند و بدن او را بر دار كشيدند. امام باقر "ع" از پدرانش از پيامبر اكرم "ص" روايت كرده است كه به حضرت حسين "ع" فرمود: ''اى حسين، از صلب تو مردى بيرون آيد كه او را زيد گويند، وى و يارانش روز قيامت گام بر گردن مردمان نهند و با صورت و دستى نورانى بى حساب وارد بهشت شوند''. و امام صادق "ع" فرموده است: ''خداوند عموى من زيد را رحمت كناد، هرگاه پيروز مى شد و به قرار وفا مى كرد. هر آينه عموى من زيد مردم را به رضا از آل محمد مى خواند و آن رضا منم''. همچنين امام صادق "ع" روزى او را ياد كرد و فرمود: ''خداوند عمويم زيد را رحمت كناد. به خدا، سيدى بزرگوار بود. سوگند. به خدا، براى ما در دنيا و آخرت كسى مانند او پيدا نشود''. ر. ك: ابوالحسن احمد بن يحيى البلاذرى، انساب الاشراف، حققه و قدم له سهيل زكار، ريا9 زركلى، الطبعه الاولى، دار الفكر، بيروت، 1417 ق. ج 3، صص 451 -427: احمد بن ابى يعقوب بن جعفر بن واضح اليعقوبى، تاريخ اليعقوبى، دار صادر، بيروت، ج 2، صص 326 -325، ابوجعفر محمد بن جرير الطبرى، تارخى الرسل و الملوك "تاريخ الطبرى"، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، الطبعه الرابعه، دار المعارف، القاهره، 1979 م. ج 7، صص 191 -180، ابومحمد احمد بن اعثم الكوفى، الفتوح، دارالندوه الحديده، بيروت، ج 8، صص 126 -108، مروج الذهب، ج 3 صص 207 -206،ابوالحسن على بن الحسين المسعودى، التنبيه و الاشراف، عنى بتصحيحه و مراجعته عبدالله اسماعيل الصاوى، دار الصاوى، القاهره، ص 279،ابوالفرج على بن الحسين بن محمد الاصفهانى، مقاتل الطاببين، شرح و تحقيق السيد احمد صقر،الطبعه الثانيه، موسسه الاعلمى للمطوبعات، بيروت، 1408 ق. صص 144 -124، ابوجعفر محمد بن على بن الحسين بن بابويه القمى "الصدوق"، عيون اخبار الرضا، انتشارات جهان، ج 1، صص 253 -248، ابوالقاسم على بن محمد الخزاز، كفايه الاثر فى النص على ائمه الاثنى عشر، تحقيق عبداللطيف الحسينى الكوه كمرى، انتشارات بيدار، قم، 1401 ق. صص 307 -300، العقد الفريد، ج 3، ص 447:الكامل فى التاريخ، ج 5، صص 236 -229، شرح ابن ابى الحديد، ج 3، صص 287 -285، شهاب الدين احمد بن عبدالوهاب النويرى، نهايه الارب فى فنون الادب، الطبعه الاولى، دار الكتب المصريه، القاهره، 1405 -1341 ق. ج 24، صص 407 -401، جمال الدين احمد بن على الحسينى المعروف بابن عنبه، عمده الطالب فى انساب آل ابى طالب، اشرف على مراجعه و مقابله الاصول لجنه احياء التراث، دار مكتبه الحياه بيروت، صص 289 -286، تقى الدين ابوالعباس احمد بن على المقريزى، المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الاثار المعروف بالخطط المقريزيه، مكتبه الثقافه الدينيه، القاهره، ج 2، صص 440 -436، حسين كريمان، سيره و قيام زيد بن على "ع"، جاپ اول، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1364 ش. صص 317 -260 و 76 -9.] ] در ميدان نبرد از تن جدا شد و پيكرش در كناسه ''كناسه'' يكى از محله هاى عمده كوفه واقع در حاشيه ى بيابان و در ميان نخلستانى بوده كه خرمايى بسيار نيكو داشته است. [ گى لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى، ترجمه ى محمود عرفان، چاپ دوم، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1364 ش. ص 81. ] به دار آويخته گرديد. دو فرزند امام حسن "ع"، محمد [ محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب "ع" مشهور به ''صريح'' و ''خلص'' قريش بود، زيرا در ميان مادران او تا به قريش كنيزى نبود و او را از جهت كثرت زهد و عبادت ''نفس زكيه'' لقب دادند.