چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
خبر قيام ابراهيم پايه هاى حكومت منصور را به لرزه در آورد و جهان در پيش چشم او تاريك گرديد. منصور ''عيسى بن موسى'' و ''سعيد ابن مسلم'' را با لشكرى بسيار به جنگ ابراهيم روانه كرد و در اين هنگام ابراهيم از بصره به سوى كوفه حركت كرده بود زيرا جماعتى از اهل كوفه در بصره به خدمت او رسيدند و اعلام كردند كه در كوفه صد هزار تن انتظار مقدم او را دارند. دو سپاه در سرزمين ''باخمرا'' از اراضى ''طف'' در شانزده فرسنگى كوفه با يكديگر رو به رو شدند و بر سپاه منصور شكستى سخت وارد شد. ولى ناگهان تيرى كه معلوم نبود از دست چه كسى و از كدام صف رها شد بر گودى گلوى ابراهيم فرود آمد و او از اسب بر زمين افتاد. سپاهيان فرارى عباسى بازگشتند و تنوز جنگ افروخته گشت تا زمانى كه لشكر منصور پيروز شد و ياران ابراهيم يا كشته شدند و يا گريختند. آنگاه سر ابراهيم را بريدند و براى منصور فرستادند. شهادت ابراهيم در ذى حجه ى سال 145 هجرى واقع شد و سن مباركش به هنگام شهادت به چهل و هشت رسيده بود. ابراهيم داراى پنجه و بازويى نيرومند بود و در فنون علم و ادب صاحب مقامى معلوم بود و چون قيام كرد جماعتى بسيار از عالمان و فقيهان و محدثان با او بيعت كردند و مردم را به يارى وى تحريض نمودند. رك. ك: تاريخ خليفه بن خياط، صص 277 -276، انساب الاشراف، ج 351 -341 و 3، تاريخ اليعقوبى، ج 2، صص 379 -376، تاريخ الطبرى، ج 7، صص 649 -622، مروج الذهب، ج 3، صص 298 -296،التنبيه و الاشراف، ص 295، مقاتل الطابيين، صص 331 -272، الكامل فى التاريخ، ج 5، صص 571 -560، شرح ابن ابى الحديد، ج 3، صص 312 -308، تاريخ الذهبى، ج 9، صص 44 -36، البدايه و النهايه، ج 10، صص 102 -93، عمده الطالب، صص 131 -129، منتهى الامال، ج 1، صص 340 -336، ادبيات انقلاب در شيعه، ج 2، صص 85 -83. ] به دست عيسى بن موسى عباسى به شهادت رسيدند. موسى بن جعفر "ع" در زندان به شهادت رسيد و على بن موسى "ع" به دست مامون مسموم شد.
ادريس [ ادريس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب "ع" در قيام 169 هجرى علويان بر ضد عباسيان مشهور به قيام ''فخ'' شركت داشت و پس از شكست قيام، با غلام خود ''راشد'' از دست عباسيان گريخت و خود را به مكه رسانيد و از آنجا همراه كاروان حاجيان به مصر رفت و از آنجا نيز به اقصاى افريقيه گريخت و به شهر وليله فرود آمد. ''اسحاق بن محمد''، امير وليلى ''ادريس'' را به گرمى پذيرفت و از اطاعت عباسيان بيرون رفت و از قبيله ى خويش و بسيارى قبايل ديگر براى او بيعت گرفت. با پيوستن قبايل بربر به ادريس قدرت و شوكت وى در آنجا افزون شد و او نخستين دول شيعى را در مغرب بنيان گذاشت. ''هارون الرشيد'' از اين امر سخت در هراس شد و ''سليمان بن جرير'' ملقب به ''شماخ'' را براى كشتن او فرستاد.