چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ر. ك: انساب الاشراف، ج 3، ص 353، تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 408، تاريخ الطبرى، ج 8، صص 251 -242، مروج الذهب، ج 3، ص 342: مقاتل الطابيين، صص 406 -388، ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسى، اختيار معرفه الرجال "رجال الكشى"، صححه و علق عليه و قدم له حسن المصطفوى، انتشارات داشنگاه مشهد، 1348 ش. ص 298، تاريخ بغداد، ج 14، صص 112 -110، الكامل فى التاريخ، ج 6، صص 126 -125، تاريخ فخرى، صص 267 -265، تقى الدين الحسن بن على بن داود الحلى، كتاب الرجال، حققه و قدم له السيد محمد صادق آل بحر العلوم، المطبعه الحيدريه، النجف، 1392 ق. ص 203، نهايه الارب، ج 22، صص 128 -127، تاريخ الذهبى، ج 11، ص 12، تاريخ ابن خلدون، ج 3، ص 274، عمده الطالب، صص 179 -176، جامع الرواه، ج 2، ص 332، تنقيح المقال، ج 3، صص 319 -318، منتهى الامال، ج 1، صص 312 -310.] ] بعد از موكدترين امان و اطمينان و تعهد و ضمان، به شهادت رسيد. اين همه جز آن كارهاست كه يعقوب ليث با علويان طبرستان كرد و غير از شهادت محمد بن زيد [ محمد بن زيد حسنى مشهور به داعى صغير از امراى سلسله علويان طبرستان است كه پس از برادر خود حسن بن زيد مشهور به داعى كبير قدرت را به دست گرفت و مدت شانزده سال حكومت كرد و بالاخره در سال 287 هجرى در نبرد با سپاه اسماعيل بن احمد سامانى به فرماندهى محمد بن هارون كشته شد و سر او را از تن جدا كردند و به بخارا فرستادند و بدن بى سر او را در گرگان به خاك سپردند. پس از مرگ محمد بن زيد به مدت 13 سال طبرستان تحت سيطره ى سامانيان باقى ماند. ر. ك: تاريخ الطبرى، ج 10، صص 82 -81، الكامل فى التاريخ، ج 7، صص 505 -504، زين الدين عمر بن مظفر الشهير بابن الوردى، تاريخ ابن الوردى، الطبعه الثانيه، المطبعه الحيدريه، النجف 1389 ق. ج 1، صص 339 -338، تاريخ ابن خلدون، ج 4، صص 32 -31، مير سيد ظهير الدين بن سيد نصير الدين مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، به كوشش محمد حسين تسبيحى، چاپ سوم، انتشارات شرق، 1368 ش. صص 142 -138. ] و حسن بن قاسم داعى [ حسن بن قاسم حسنى مشهور به داعى صغير آخرين امير سلسله علويان طبرستان است كه پس از ناصر كبير حكومت را به دست گرفت و با سيرتى نيكو به اداره ى امور پرداخت. اهل طبرستان در هيچ عهدى چنين راحت نديده بودند و در عهد او عدل و نصاف بر سادات فزون گشت. وى در سال 316 هجرى در جنگ با اسفاربن شيرويه كشته شد. ر. ك: الكامل فى التاريخ، ج 8، صص 190 -189، تاريخ ابن خلدون، ج 4، ص 558، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، صص 153 -149. ] به دست سامانيان است. و نير جز آنها است كه ابوساج [ ''ابوساج'' يكى از عاملان و كارگزارن حكومت عباسى كه مامور سركوبى قيام محمد بن يوسف علوى در مكه شد و پس از آن علويان را از آن شهر با شيوه اى موهن و مصيبت بار به سامرا آورد. ر. ك: ادبيات انقلاب در شيعه، ج 2، ص 92. ] با علويان مدنيه كرد و آنها را بدون پوشش و پاكش از حجاز به سامرا آورد. و اين كار بعد از قتل ابن عمرنب على [ ''ابن عمر بن على'' احتمالا محمد بن عمر بن على بن ابى طالب "ع" باشد كه مادرش خديجه دختر امام سجاد "ع" بود. ر. ك: الطبقات الكبرى، ج 5، ص 329، ادبيات انقلاب در شيعه، ج 2، ص 94. ] به دست قتيبه بن مسلم باهلى [ قتيبه بن مسلم باهلى "96 -49 هجرى" از رجال و فاتحان دوره ى مروانى است كه به سال 85 هجرى در زمان عبدالملك مروان از طرف حجاج بن يوسف ثقفى به جاى يزيد بن مهلب حاكم خراسان شد. در زمان وليد بن عبدالملك از خراسان شد. در زمان وليد بن عبدالملك از خراسان به تركستان رفت و اسكندريه را با جنگ تصرف كرد و سپس بخارا، سمرقند، سغد، چاچ، فرغانه، خوارزم و ديگر ولايات آن سامان را متصرف شد و ويرانى و ستم و كشتار بسيار كرد. سپس به خراسان بازگشت و مرو را در دارالملك ساخت. در زمان سليمان بن عبدالملك با قو كاشغر به جزيه صلح كرد و بر سليمان عاصى شد. لشكر بر او خروج كرد و وكيع بن ابى شورير تميمى را امير خود نمود. وكيع با قتيبه جنگيد و كشته شد. سليمان در عراق و خراسان و تركستان با قتيبه جنگ كرد.