خطبه 013-سرزنش مردم بصره
از سخنان حضرتش عليه السلامدر سرزنش بصريان پس از پيكار جمل
شما سپاهيان زنى و پيروان ماده شترى بوديد، تا شتر مى خروشيد پاسخش مى داديد، و چون پى شد گريختيد! خلق و خوى تان بس پست، پيمان تان بس شكننده، آيين تان بس دورو و آب تان بس شور، آنكه با شما نشيند به گناهش بازخواست شود و آنكه از شما دورى گزيند رحمت پروردگارش شامل حالش شده، گويى مزگت تان را مى بينم كه چون كشتى سر به گل نشسته اى است كه خداوند از بالا و پايين اش بر آن كيفر فرستاده و همه كسانى را كه در آنند غرق ساخته!و در روايتى آمده: و به خدا سوگند! هران شهرتان را غرق شود، گويى مزگت آن را مى بينم كه چون كشتى سر به گل نشسته اى است يا چون شتر مرغى به پهلو فتاده!و در روايتى: چون پرنده اى سر در خيزاب دريا فرورفته!و در روايت ديگرى: خاك شهرتان پليدترين خاك سرزمين هاى خدا، به آب بس نزديك و از آسمان بس دور، در آن نه دهم بدى نهفته، آنكه در آن است گرفتار گناهش و آنكه برون است بخشايش خداى شامل حالش شده، گويى شهرتان را مى بينم كه آب آن را زير گرفته، تا آنجا كه هيچ چيز از آن پيدا نيست به جز بلنداى مزگت كه گويى چون كشتى سر به خيزاب دريا فروبرده اى است!
خطبه 014-در نكوهش مردم بصره
از سخنان حضرتش عليه السلامدر نكوهش بصريان
زمين تان به آب بس نزديك و از آسمان بس دور، عقل هاتان بس سبك و خردهاتان بس اندك پس شماييد هدف تيراندازان و لقمه ى خورندگان و طعمه ى درندگان!