خطبه 225-چرا مردم مختلفند؟ - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمود رضا افتخار زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 225-چرا مردم مختلفند؟

از سخنان حضرتش عليه السلام
ذعلب يمامى از احمد پسر قتيبه از عبدالله پسر يزيد، از مالك پسر دحيه روايت كند كه گفت: ما نزد امير مومنان عليه السلام بوديم كه از گونه گونى مردم سخن به ميان آمد، فرمود:

تنها آغازه هاى سرشت شان ميان شان جدايى فكند، بدين سان كه نخست كپه اى از شور و شيرين زمين و هموار و ناهموار خاك بودند، پس آنان بر پايه ى نزديكى سرشت شان به هم نزديك شوند و به اندازه ى گونه گونى آن جوراجور بوند، سراپا زيبايى كم خرد و بلندبالايى كوته همت و نكوكردارى زشت روى و كوته بالايى ژرف دل و نكوسرشتى ناروا كردار و سرگشته دلى آشفته خرد و زبان آورى بى باك!

خطبه 226-غسل و كفن كردن رسول خدا

از سخنان حضرتش عليه السلام
آنك كه فرستاده ى خدا صلى الله عليه و آله و سلم را غسل مى داد و كفن مى كرد:

پدر و مادرم فدايت اى فرستاده ى خدا! حقا كه با مرگت رشته ى پيامبرى و پيام رسانى و پيام هاى آسمانى بريد كه با مرگ هيچ يك از پيامبران جز تو نبريد . ويژه شدى تا كه دلدار جز خودت گرديدى و فراگير شدى تا كه مردم در مرگت يكسان شدند سوگوار و گر نبود كه به شكيبايى فرمودى و از بى تابى بازداشتى، چشمه ساران سرشك را بر تو تهى مى كرديم و درد هم چنان گدازان و اندوه هماره پايدار بود و اين هنوز برايت اندك! ولى مرگ چيزى است كه نتوان بازش گرداند و نتوان دورش نمود! پدر و مادرم فدايت! نزد پروردگارت ياد آرمان و در يادت نگهدارمان!

/ 257