حضرتش عليه السلام فرمود:آدمى با از دست دادن فرزندان مى خوابد و بر از دست دادن دارايى خوابش نمى برد !
حکمت 300
حضرتش عليه السلام فرمود:دوستى پدران خويشى ميان فرزندان بود و خويشاوندى به دوستى نيازمندتر از دوستى به خويشاوندى بود!
حکمت 301
حضرتش عليه السلام فرمود:از بدگمانى به مومنان پرهيزيد، كه خداوند فرازمند حق را بر زبان شان روانيده !
حکمت 302
حضرتش عليه السلام فرمود:ايمان بنده اى راست نايد تا كه باورش به آنچه دست خداست استوارتر گردد زانچه در دستش بود!
حکمت 303
حضرتش عليه السلام فرمود:به انس پسر مالك، آنك كه حضرتش به بصره آمد، وى را نزد طلحه و زبير فرستاد تا سخنى را كه انس از فرستاده ى خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره ى آن دو شنيده بود به آنان گويد. انس از گفتن آن سر پيچيد و نزد حضرتش بازگشت و گفت: »من آن سخن را فراموش كرده ام«. فرمود عليه السلام:گر دروغگو بوى، خداى به آن دروغ بر تو نشان سپيد رخشانى زند كه دستار نپوشاندش!زان پس انس را اين بيمارى پيسى در چهره پديدار شد و هماره با روپوش بود تا كه بمرد!
حکمت 304
حضرتش عليه السلام فرمود:هان كه دل ها را روكردن و پشت كردنى بود، پس آنك كه روكنند بر شايسته ها كشانيدشان و آنك كه پشت كنند به آنها بر بايسته ها بسنده كنيد!
حکمت 305
حضرتش عليه السلام فرمود:در قرآن بود سرگذشت پيشينيان تان و سرنوشت پسين تان و آيين زندگى كنون تان!
حکمت 306
حضرتش عليه السلام فرمود:سنگ را آنجا پرانيد كه آمده! چرا كه بدى را جز بدى نراندش!
حکمت 307
حضرتش عليه السلام فرمود:به نويسنده اش عبيدالله پسر بورافع
دواتت را ليقه كن، نوك خامه ات را بتراش و ميان سطرها را گشاد دار و ميان حرفها نزديكى ساز، كه به زيبايى خط اين سزد!
حکمت 308
حضرتش عليه السلام فرمود:من پيشواى مومنانم و دارايى پيشواى تبهكاران!