خطبه 204-آفريدگار بى همتا - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمود رضا افتخار زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 204-آفريدگار بى همتا

از سخنان حضرتش عليه السلام
در ذى قار
در ستايش و بزرگداشت خداوند
ستايش خداى را، آن فراى از همانندى به آفريدگان، آن چيراى بر سخن وصفندگان، آن آشكار با شگفتى هاى سامانيدنش بر بينندگان و آن نهان با شكوه توانمنديش از انديشه ى پندارندگان، آن آگاه بى فراگيرى و بى فزونندگى و بى دانش بهره ور شدنى، آن تواناى به همه ى كارها، بى سنجش و بى انديشه اى، آنكه تاريكى ها نپوشاندش و از روشناها نروشند، نه شبى پوشاندش و نه روزى بر او گذرد، دريافتش به ديدگان نه و آگاهيش به گزارش كردن نيست!

يادى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
با روشنا فرستادش و در گزينش پيش داشتش، پس به او چاله ها را سامان داد و به او چيريد نگه ها را كوبيد و به او سختناها را نرم كرد و به او ناهموارى ها را هموار ساخت، تا كه گمرهى را از چپ و راست راند!

خطبه 205-در وصف پيامبر و عالمان

از سخنان حضرتش عليه السلام
كه در آن پس از ستايش خداوند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را مى شناساند و دانايان را وصف مى كند و به پروا اندرز مى دهد
و مى گواهم كه او داد است و داد ورزد و داور است و داورى كند و مى گواهم كه محمد بنده اش و فرستاده ى او و سرور بندگانش، هر چه خداى آفريدگان را به دسته ها گستريد، در بهترين شان نهادش، زناكارى در تبارش نينبازيد و نابكارى در آن نپروريد!

هان كه خداى سبحان براى نيكى شايستگانى و براى حق ستون هايى و براى فرمانبرى پيراسته فرمان گذارانى نهاد. و هان كه شما را در هر فرمانبردنى از خداى سبحان ياورى است كه از زبان ها گويد و دل ها را استوار سازد. در قرآن براى بسنده بى نيازى است و براى درماننده درمانى!

ويژگى دانايان
و بدانيد كه بندگان خداوند، آن نگهدارندگان دانشش، سپرده اش را پاسدارند و چشمه سارانش را روانند، با دوستى خدا پيوندند و با دلدادگى به خداوند ديدار كنند و با جامى گوارا يكديگر را نوشانند و تشنگى را زدايند، گمان نپريشدشان و بدگويى نخلدشان، بر اين پايه سرشت شان و خوى شان را بستند و بر آن از يكديگر پروايند و با آن به يكديگر پيوندند، پس چون دانه ى جدا كشته اى بودند كه از آن دانه گرفته شود و كاشته گردد و حقا كه پيراستگى ويژه ساختش و آزمودن پاك نمودش!

اندرز به پروا
پس بايد كه آدمى اندرز را با پذيرشش رو كند و فراخوان مرگ را پيش از رسيدنش پروايد و بايد كه آدمى روزگار كوتاهش و ماندن اندكش را نگرد، در سرايى كه از آن به سراى ديگر رود، پس بايد براى نوين جايگهش و نشيمناى كوچگهش نكويد. خوشا به دارنده ى دل پاك، آن را كه ره نمايدش پيرود، و آن را كه بيراه كندش دور شود و ره راست را با ديده ى آنكه بينا سازدش و پيروى رهنمايى كه فرمايدش رسد و بر رستگارى پيشى گيرد زان پيش كه درهايش بسته آيد و رشته هايش بريده شود و در توبه را گشايد و در گناه را بندد، حقا كه بر راه استوار شده و سوى بزرگراه ره يافته!

/ 257