خطبه 115-در اندرز به ياران
از سخنان حضرتش عليه السلامدر بزرگداشت پيامبر و نكوهش ياران
بزرگداشت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
فراخوان به حق و گواه بر خلق فرستادش، تا كه پيام هاى پروردگارش را بى كندى و بى كوتاهى رساند و در راه خدا با دشمنانش بى سستى و بى بهانه رزميد، پيشواى آنكه پروايد و بيناى آنكه ره يابد!در نكوهش ياران
و گر آنچه من مى دانم از آنچه نهانش از شما پوشيده است دانيد، هران از هراس به دشت ها مى تاختيد و بر كردارهاتان مى گريستيد و بر تن هاتان مى نواختيد و دارايى هاتان را بى آنكه آنها را نگهبانى و بر آنها جانشينى باشد رها مى كرديد و هر يك تان را اندوه فرامى گرفت، كه جز خودش را از ياد مى برد! ولى شما آنچه را يادآور شده ايد فراموش كرده ايد و از آنچه ترسيده ايد آرميده ايد، تا آنجا كه خردتان را از دست داده و زندگى تان بر شما پريشيده است! دوست داشتم كه خداى ميان من و شما جدايى مى افكند و مرا به كسانى كه شايسته تر از شما به من بودند مى پيوست، گروهى كه به خدا سوگند، خجسته خرد، گران بردبار، نيك گفتار به حق و رهاگر ستم بودند، به راه راست رفتند و به هموار راه شتافتند و بر سرانجام پايدار و زندگى گوارا دست يافتند، هان! به خدا سوگند! به زودى جوانكى گردنكش و فزون خواه از قبيله ى ثقيف بر شما چيره گردد، سبزه تان را خورد و پيه تان را آب كند! بس كن گاله گلان!