خطبه 150-اشارت به حوادث بزرگ
از سخنان حضرتش عليه السلامدرباره ى امويان، اندرز پيروان، آينده ى اميد بخش
امويان چپ و راست را گيرند، كوچنده در بيراهه هاى تباهى، رهنده از رهوارهاى رستگارى!پس آنچه را كه هست و آمدنى است نشتابيد و آنچه را كه فردا آرد دير ندانيد. چه بسيار شتابان به چيزى كه گر يابدش آرزو كند كه كاش نمى يابيدش و چه نزديك است امروز به دم دمه هاى فردا!اى پيروانم! اين آنكاى رسيدن هر وعده اى است و نزديكاى دميدن رويدادى كه نمى دانيد! هان! آنكه از ما دريابدش با چراغ روشن در آن رود و چون شايستگان در آن گام نهد، تا در آن بندى گشايد و در آن برده اى رهايد و دار و دسته اى را پراكند و آواره ها را گرد آرد. ناشناس در ميان مردم، كه ردشناس نشانش را نيابد هر چند كه نگاهش را پيگيرد. آنگاه در آن گروهى هوش تيز كنند چون تيز كردن آهنگر شمشير را، با قرآن ديده هاشان روشن شود و با تفسير گوش هاشان شنوا گردد و هر شامگاه در پى بامداد جام داد نوشند!فتنه ى امويان
روزگار بر امويان دراز آيد تا ننگ نامى را پايان برند و دگرگونى و كيفر را سزايابند، تا كه سرآمدشان فراهم آيد!و گروهى به آشوب ها خرامند و آتش جنگ شان را فروزند، پايدارى را به رخ خداى نكشند و دادن جان هاشان را در راه حق بزرگ ننمايند، تا كه رسيدن قضا پايان روزگار بلا را هماهنگ بود، خردهاشان را بر تيزى شمشيرهاشان چيراندند و به فرمان وجدان شان به پروردگارشان نزديك شدند و آنك كه خداى فرستاده اش صلى الله عليه و آله و سلم را گرفت، گروهى به جاهليت برگشتند و بيراهه ها تباهيدشان، به بيگانگان پشت دادند و رشته ى خويشاوندى گم كردند و دستاويز را كه به پيوستنش فرمان يافتند رها كردند و بنيان از زير بنا ويران ساختند و در نابجايش پى هشتندش!امويان كان هاى هر گنهى و پناهگه هر تبهكار پناه جويى. حقا كه در سرگردانى گذرند و در پريشانى سپرند، به شيوه ى خاندان فرعون: بريده از آخرت و چسبيده به دنيا، يا جدا از حق و ناساز با آيين!