خطبه 231-ايمان - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمود رضا افتخار زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 231-ايمان

از سخنان حضرتش عليه السلام
درباره ى ايمان و هجرت بايسته
گونه هاى ايمان
پس گونه اى از ايمان آن چيزى است كه در دل ها پايدار و استوار است و گونه اى از آن چيزى است كه ميان دل ها و سينه ها »تا گاهى سرآمد« با الهام از قرآن. سرگردان است! پس آنك كه شما را از كسى وامى نبود گذاريدش تا مرگ رسدش آنك است كه وام داشتن يا نداشتن پيدا شود!

هجرت بايسته
هجرت بايسته هماره استوار است تا آنك كه خداى را با زمينيان كارى نهان يا آشكار است. نام هجرت بر كسى راست نايد مگر با شناخت حجت در زمين. پس هر كه شناختش و به آن گردن هشت او مهاجر است. و نام مستضعف بر كسى راست نايد كه حجت رسدش و گوشش شنودش و دلش پذيردش!

سختناى ايمان
هان كه كار پيروى ما سخت و دشوار نماست، نپيرودش مگر بنده ى مومنى كه خداى دلش را به ايمان آزموده و سخن ما را فرانگيرد مگر دل هاى درستكار و خردهاى استوار!

دانش على عليه السلام
اى مردم! زان پيش كه نبينيدم بپرسيدم، كه من به راه هاى آسمان داناتر از آنم كه به راه هاى زمين! زان پيش كه فتنه اى لگد پراند و لگام گسلد و خردمندان مردمش را برد!

خطبه 232-سفارش به ترس از خدا

از سخنان حضرتش عليه السلام
در ستايش خداوند و درود بر پيامبرش و اندرز به پرهيزكارى
ستايش خداوند
مى ستايمش سپاسمندانه بر دهشش و يارى مى جويمش بر حقوق بايسته اش، آن نيرومند سپاه، آن بزرگا بزرگوار!

درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
و مى گواهم كه محمد بنده اش و فرستاده ى اوست، به فرمانبريش فراخواند و پاسدارانه از آيينش دشمنانش را چيراييد، گرد آمدن بر دروغ انگاشتنش و كوشيدن در خاموش كردن نورش او را از آن بازنداشت!

اندرز به پرهيزكارى
پس به پرواى خداى چسبيد، كه آن را ريسمانى است آويزه اش استوار و بلند فرازنايش پناهگاه. مرگ و سختى هايش را پيش تازيد و پيش از رسيدنش برايش كردار ورزيد و پيش از فرودش برايش فراهم سازيد، كه رستخيز پايانگه است. و در اندرز همين بس آن را كه داند و در پند همين بس آن را كه نداند و آنچه را كه پيش از رسيدن به پايانه مى دانيد از: تنگى گورها و سختى اندوه نوميدى و بيم ديدن كيفر از برزخ و هول و هراس ترس و در هم شدن دنده ها و كر شدن گوش ها و تاريكى گورگه و بيم نويد كيفر و تيرگى آرامگه و سنگ گران روى گور!

بندگان خداى! خدا را خدا را پرواييد، كه دنيا با شما چون گذشتگان تان رفتار كند و شما و رستخيز هم كناريد و گويى رستخيز با نشانه هايش رسيده و با بزرگ نشان هايش نزديك شده و بر رهش نگه تان داشته و گويى با لرزهايش رو كرده و با گران بارهايش خسبيده و دنيا دارندگانش را جدا شده و از آغوشش آنان را رانده، پس دنيا چون روزى است كه گذشته، يا ماهى كه گذرد و نويش كهنه و چاقش لاغر گردد.

در ايستگهى تنگ جا و رويدادهايى بس بزرگ و بدگمان و آتشى كه آزش ناسير، گرگرش بلند، زبانه اش فراگير، خروشش آشفته، شعله اش سوزان، خموشيش بس دور، سوزانيش تند، كيفرش بيمناك، ژرفايش تيره و تار، كرانه هايش تاريك، ديگ هايش جوشان، رويدادهايش ترسناك. »آنان كه پروردگارشان را پرواييدند دسته دسته به بهشت رانده شوند«.

قرآن 39 / 73. و حقا كه از كيفر رهيدند و از نكوهش بريدند و از آتش دور شدند و در بهشت آرميدند و جايگه و پايگه پايدار را پسنديدند. آنان كه كرده هاشان در دنيا پيراسته بود و ديده هاشان گريان و شب شان در دنياشان بيمناكانه و آمرزش خواهانه روز و روزشان دل كنده و بريده از دنيا شب بود. خداوند بهشت را برايشان جايگاه و سزا را پاداش نهاد »و سزاوار و شايسته ى آن بودند«.

قرآن 48 / 26. در سرايى پايدار و دهشى استوار!

بندگان خداى! آنچه را بايسته ى پرواست كه رستگارتان رستگار شود و تبهكارتان با تباهيدنش زيان بيند پرواييد و با كرده هاتان فرجام هاتان را پيشتازيد كه شما در گرو آنيد كه پس انداخته ايد و وام دار آنيد كه پيش فرستاده ايد، كه گويى مرگ بر شما فروآمده، نه بازگشتى كه شما را رسد و نه لغزشى كه دوباره برخيزيد. خداوند ما و شما را به فرمانبريش و فرمانبرى فرستاده اش كار گيرد و به مهر فزونش از ما و شما درگذرد!

پايدارى كنيد و بر آزمون شكيباييد و دست ها و شمشيرهاتان را در سوداى زبان هاتان نجنبانيد و در آنچه خداى براتان نشتابانده اش مشتابيد، هان كه هر كه از شما در بسترش ميرد كه بر شناخت حق پروردگارش و حق فرستاده اش و خاندان وى باشد شهيد مرده است و پاداشش بر خداوند است و پاداش آنچه را كه از كردار نيكش در انديشه داشته سزد و انديشه ى جهاد جاى كشيدن شمشيرش را گيرد، كه همانا هر پديده اى را فرجام و سرانجامى است!

/ 257