خطبه 053-در مساله بيعت
از سخنان حضرتش عليه السلامفرازى در چگونگى بيعت مردم با حضرتش فرازى از پايدارى حضرتش بر حق و حقيقت در پيكار با قاسطين
پس چون شتر بس تشنه اى كه روز آب دادنش ساربانش روانه اش كند و عگالش گسلد، بر من يورش آوردند، تا آنجا كه پنداشتم آنان كشندگانمند، يا كه در برابرم برخى شان كشنده ى برخى ديگرند! اين امر را خوب بررسيش كردم تا آنجا كه خواب را از من بازداشت، هر چه كوشيدم راهى جز پيكارشان يا وازدن آنچه محمد صلى الله عليه و آله و سلم آورده نديدم، اين بود كه چاره ى پيكار بر من از سختى كيفر آسان تر و شكنج هاى دنيوى برايم از رنج هاى اخروى سبكتر بود!
خطبه 054-درباره تاخير جنگ
از سخنان حضرتش عليه السلامدر آغازه ى پيكار صفين آنك كه به حضرتش گفته شد: مردم پندارند كه در بيم از مرگ نبرد را ناخوش دارى! يا كه در پيكار با شاميان دودل هستى! حضرتش عليه السلام فرمود:اما سخن تان كه: آيا اين همه درنگ از ناخوشى مرگ است؟! به خدا سوگند! باكى ندارم كه به مرگ درآيم يا كه مرگ بر من درآيد! و اما اين گفته تان كه: در پيكار با شاميان دو دلم! به خدا سوگند كه نبرد را روزى پس نينداختم مگر كه اميد دارم گروهى به من پيوندند و به وسيله ى من راه يابند و در پرتوم از تاريكى رهند و اين برايم گواراتر از آن است كه بر گمرهى شان كشم شان! هر چند كه به گناهان شان گرفتار آيند!