خطبه 030-درباره قتل عثمان
از سخنان حضرتش عليه السلامدرباره ى كشته شدن عثمان
اگر به آن فرموده بودم حقا كه كشنده بودم، يا كه گر از آن بازمى داشتم حقا كه ياور بودم! بنابراين، هر كه ياريش كرده نتواند كه گويد: من از آنكه رهايش كرد بهترم! و آنكه رهايش كرده نتواند كه گويد: آنكه ياريش كرده از من بهتر است! من اينك بس كوتاه فرجامش را برايتان گويم: خودخواهى كرد و ناجور خودكامگى نمود و بى تابى كرديد و بس ناجور بى تابى نموديد! و خداى را هم فرمانى است كه بر خودكامه و بى تاب درآيد!
خطبه 031-دستورى به ابن عباس
از سخنان حضرتش عليه السلامدر آستانه پيكار جمل، آنك كه عبدالله پسر عباس را نزد زبير فرستاد تا به فرمانبريش خواند
طلحه را ديدار نه، كه گر ديدارش كنى نر گاو شاخ دارى بينيش كه چار پاى سركشى سوار است و گويد: رام است! زبير را ببين، كه نرم خوى است، به وى بگو: پسر خاله ات گويدت: در حجاز شناختمى و در عراق نشناختمى!؟ چه چيز از باورت بازت داشت!