مقدمة ناشر - اعجوبه قرن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اعجوبه قرن - نسخه متنی

علی محمد گودرزی، حمید بوربور، اباصلت رسولی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمة ناشر

در ميان مؤمنان مرداني هستند كه بر سر عهدي كه با خدا بستند صادقانه ايستاده‌اند ، بعضي پيمان خود را به آخر برده‌اند و در راه او شربت شهادت نوشيدند و بعضي ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود نداده‌اند سورة احزاب /23

به رشتة تحرير در آوردن زندگي رادمرداني چون سرلشكر خلبان ، شهيد حاج مصطفي اردستاني كه در وصف نمي‌گنجد ، چه دشوار است و واژه‌ها براي بيان رشادت و ايثارشان چه ناتوان

هنگامي كه طرح گرد آوري خاطرات و سرگذشتنامة سرلشكر خلبان ، و بسيجي مخلص ، شهيد حاج مصطفي اردستاني را در ذهن پي مي‌ريختيم ، با خود مي‌انديشيديم كه چگونه زواياي شخصيتي و خلوص اين مرد بزرگ را در قالب بي روح كلمات بيان كنيم

اردستاني ، رادمردي كه در جنگ تحميلي ، گوهر وجودش تلألؤ و درخشش خاصي يافت و با ايثار و فداكاريهاي بي بديلش ، زمين را مديون پايمردي خودكرد در هنگام نبرد ، چون شير مي‌غريد و هراس در دل دشمن زبون مي‌انداخت و پژواك رعد آساي مركب آهنين بالش ، خواب خوش را بر صدام و صداميان حرام كرده بود

هنگامي كه از رزم روزانه فارغ مي‌شد ، بيداري آرام شبانه‌اي را در خلوت يار بيتوته مي‌كرد و تا سحرگاهان چنان متواضعانه با معبود به زمزمه مي‌نشست كه گويي جز زهد و اعتكاف پيشه‌اي ندارد

در اوقات فراغت اندكش ، نهايت بهره را مي‌جست و چون كاوشگراني حريص ، دل زمين را ريش‌ريش مي‌كرد و با پرداختن به كشاورزي ، بذر اميد مي‌كاشت و روح زندگي درو مي‌كرد

در كوچه پس كوچه‌هاي پيشوا و ورامين ، چشمان نافذش كودكان يتيم را جست و جو مي‌كرد تا دست نوازشگر پدرانه‌اش ، غم بي‌پدري را از چهرة آنان بزدايد

آري ، شهيد اردستاني مصداق عيني شيران روز و زاهدان شب بود سراسر وجودش عشق بود ، عشق به امام ومردم او بارها و بارها بر اين نكته اذعان مي‌كرد كه من فدايي امام هستم ، من خودم را وقف اسلام كرده‌ام و براستي چه خوب بر اين پيمان استوار ماند و در لحظة عروج سرخش ، با پيكر سوختة خويش اين وقفنامه را امضايي خونين كرد !

مجموعة حاضر ، تلاش پي‌گير و مستمر گروه پژوهش و نگارش انتشارات عقيدتي سياسي نيروي هوايي است كه براي گرد آوري گوشه‌اي از خاطرات و زندگي اين سردار سرافراز اسلام به هر كوي و برزن سرزده و با هر آشناي اهل دل ، از بستگان گرفته تا دوستان و همرزمانش به مصاحبه نشسته‌اند و ماحصل آن ، در قالب اثر حاضر ، براي ثبت در تاريخ انقلاب و جنگ به رشتة تحرير در آمده است

كتاب حاضر شامل 3 فصل است كه هر يك از فصلها در برگيرندة بخشي از سرگذشتنامة اين شهيد بزرگوار است

فصل اول الف خاطرات جنگي از زبان شهيد كه تنها 3 ماه نبرد بي آمان اين دلاور مرد را شامل مي‌شود

ب خاطرات جنگي از زبان همرزمانش كه در مأموريتها همراه شهيد بوده‌اند شامل خاطرات متفرقه در معرفي ابعاد شخصيتي آن شهيد بزرگوار است كه از زبان بستگان ، آشنايان و همكاران بيان شده است

فصل سوم تصاوير و ضمايم

در اينجا فرصت را مغتنم شمرده و از همة‌ عزيزاني كه در خواستمان را اجابت كرده و با شركت در مصاحبه‌ها ، ما را در تهية مطالب اين مجموعه ياري رسانده‌اند ، تقدير و تشكر مي‌كنيم بيان اين نكته را ضروري مي‌دانيم ، چنانچه از خاطرات برخي از عزيزان مصاحبه شونده در كتاب استفاده نشده ، به دليل پرهيز از تكرار و مشابهت مطالب بوده است كه بدين وسيله از آنان پوزش مي‌طلبيم

نظر خوانندگان عزيز را به اين نكته معطوف مي‌داريم ، نام كتاب حاضر با الهام گرفتن از داستان اعجوبة قرن صفحة 139 همين كتاب انتخاب شده است

در خاتمه از برادران ، افسران وظيفه مصطفي فرد ثاني و صادق رمضاني كه در اين كار تحقيقي ما را ياري كرده‌اند ، قدرداني به عمل مي‌آيد از خداوند متعال ، علو درجات كليه شهيدان گلگون كفن انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي را مسئلت داريم

آمين يا رب العالمين

انتشارات عقيدتي سياسي نيروي هوايي ارتش

/ 109