سيد كمال اردستاني ، برادر همسر شهيد حاج مصطفي در طي دوران هشت سالة دفاع مقدس ، با ايماني راسخ و قلبي سرشار از عشق به اسلام و حضرت امام ره به دفاع از دين خدا و حريم كشور اسلامي ميپرداخت او سراسر وجودش براي انقلاب اسلامي ميتپيد و براي دفاع از دستاوردهاي نهضت مقدس حضرت امام ره دست از جان شسته بود و از هيچ كوششي فرو گذار نميكرد يكي از دوستان و هم پروازيهاي شهيد اردستاني نقل ميكرد ايشان در بسياري از روزهاي سخت و سرنوشت ساز جنگ تحميلي در روز ، شش هفت بار پرواز انجام ميداد كه اين گونه پروازها تاكنون در تاريخ جنگهاي دنيا بيسابقه بوده است خلبان ديگري ميگفت حاج مصطفي با انجام دادن صدها پرواز جنگي ، خواب را از چشم بعثيون ربوده بود و همواره براي انجام مأموريت جنگي از سايرين سبقت ميگرفت او به هنگام رزم ، آنچنان جوانمردانه به قلب دشمن بعثي يورش ميبرد كه تحسين دوستان و خشم دشمنان را بر ميانگيخت شهيد اردستاني را بايد مصداق آن روايت زيبا از مولاي متقيان حضرت علي ع دانست كه ميفرمايند به هنگام رزم با دشمنان دين خدا ، دندانها را به هم بفشار و كاسة سرت را به خدا بسپار !زماني كه ايشان با درجة سرهنگي فرمانده پايگاه پنجم اميديه بود ، پروازهاي بسياري از آنجا هدايت ميكرد كه رژيم عراق را سخت به ستوه آورده بود لذا راديو عراق از زبان رئيس جمهور حزب بعث صدام حسين اعلان نمود هر كس زنده و يا سر بريدة سرهنگ مصطفي اردستاني را بياورد ، جايزهاي بس ذيقيمت و ارزنده به او تعلق خواهد گرفت با شنيدن اين خبر ، مترصد فرصتي بودم تا ايشان را ببينم و با او صحبت كنم هنوز چند روزي از اين ماجرا نگذشته بود كه به ورامين آمد آنچه را كه از راديو عراق شنيده بودم ، بازگو كردم لبخندي زد و گفت - صدام هنوز مرا نشناخته ، او نميداند با كي طرف است !