جايزه براي گفتن دوازده امام - اعجوبه قرن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اعجوبه قرن - نسخه متنی

علی محمد گودرزی، حمید بوربور، اباصلت رسولی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جايزه براي گفتن دوازده امام

اكبر اردستاني ، برادر شهيد

روزي برادرم حاج مصطفي اردستاني به منزل ما آمد ، پسرم احسان كه علاقة زيادي به عمويش داشت ، رفت و روي پايش نشست كمي با او بازي كرد من مشغول كاري بودم كه بر حسب اتفاق ، نگاهم به آنها افتاد ، ديدم كه شهيد اردستاني در گوش احسان چيزي گفت صداي پسرم بلافاصله بلند شد

- اول امام علي ع ، دوم امام حسن ع ، سوم

صداي احسنت ، احسنت حاج مصطفي همراه با لبخند شيريني كه همواره بر لب داشت ، بلند شد و گفت

-آفرين عموجان ! چون دوازده امام را خوب بلدي جايزة‌خوبي پيش من داري

چند روزي از اين ماجرا گذشت روزي برادرم به منزل ما آمد و احسان را صدا زد چهار قطعه اسكناس هزار توماني در دست او گذاشت و گفت

- احسان جان ! اين جايزه‌اي است كه به تو قول داده بودم

براي اينكه از اين كار او ممانعت كنم ، گفتم

- داداش ! اسامي دوازده امام جزء درس احسان است ، كار مهمي نكرده كه به خاطرش جايزه بگيرد

او كه كارش هدفمند و علاقه‌اش به ائمه اطهار زياد بود ، گفت

- اكبر جان ! عيب ندارد ، با اين كار ، او تشويق مي‌شود و به مسائل ديني علاقه پيدا مي‌كند

/ 109