سرهنگ خلبان والي اويسي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ، در سالهاي 54 و 55 ، شهيد اردستاني كه درجة ستواندومي داشت و از خلبانان تازه فارغ التحصيل شده به حساب ميآمد ، براي انجام يك سري مسابقات تيراندازي با هواپيما انتخاب و به كشور پاكستان اعزام شد در بين خلبانان پاكستاني ، سرگرد خلباني بود كه در جنگ بين هندوستان و پاكستان ، چند هواپيماي هندي را سرنگون كرده بود و قهرمان آن برهه از نيروي هوايي اين كشور به حساب ميآمد همين امر باعث شده بود كه بين خلبانان مشهور شود لذا با غرور خاصي راه ميرفت و آستينهايش را بالا ميزد و هنگام عبور از كنار ديگران به عالم و آدم فخر ميفروخت روز مسابقه فرا ميرسد و هواپيماهايي كه قرار بود در مسابقه شركت كنند به آسمان برميخيزند شهيد اردستاني علي رغم جواني ، از مهارت خوبي در فن خلباني برخوردار بوده ، تصميم ميگيرد كه در آسمان با اين سرگرد پاكستاني به يك نبرد هوايي آزمايشي بپردازد با انجام مانورهاي ماهرانهاي از سرگرد پاكستاني شات ميگيرد يعني طوري وضعيت هواپيمايش را قرار ميدهد كه پشت سر خلبان پاكستاني قرار ميگيرد در فن خلباني و نبرد هوايي اين عمل ، يعني زدن هواپيماي حريف پروازها تمام ميشود و هواپيماها يكي پس ازديگري به زمين مينشينند در كمال ناباوري ، سرگرد پاكستاني ، آستينهايش را پايين مياندازد و به طرف شهيد اردستاني ميآيد به زبان انگليسي به او ميگويد - تو قهرمان هستي نه من !