اعجوبه قرن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اعجوبه قرن - نسخه متنی

علی محمد گودرزی، حمید بوربور، اباصلت رسولی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دوم

با تو مي‌گويم

اعجوبة قرن

اعظم اردستاني ، فرزند شهيد

پدرم انسان بزرگي بود و من كه دختر ايشان هستم هميشه به وجود چنين پدري افتخار مي‌كردم مي‌دانستم كه او هم به همة ما علاقه‌مند است ، ولي هيچ وقت حاضر نبود كه علاقه‌اش مانع از انجام دادن وظيفه و مسئوليت خطير او در برهة حساس انقلاب و جنگ بشود

پدر ، در هر فرصتي مسائل اخلاقي را با زبان و بياني شيوا و گاه با رمز و كنايه و به صورت غير مستقيم بيان مي‌كرد يكي از روزها كه از خانة‌مادربزرگ برمي‌گشتيم ، همه بجز من و پدر كه رانندگي مي‌كرد در خواب بودند به چهرة پدر نگاه مي‌كردم ، كه بدون مقدمه نيم نگاهي به من كرد و گفت

- راستي اعظم جان ، انسان چگونه موجودي است ؟!

- خب معلومه ، گل سر سبد خلقت و اشرف مخلوقات است موجودي كه فرشتگان و مقربين درگاه الهي به امر او در برابرش سجده كردند و ابليس كه از آن روي برگرداند مطرود درگاه الهي شد

- درسته دخترم ، ولي مي‌دوني اين انسان اعجوبة‌ قرن است ؟!

- يعني چه ؟ ! كدام قرن ؟ همين قرن كه در آن هستيم ؟!

- نه گلم ، انسان اعجوبة همين قرن و قرنهاي آينده است كه مياد هميشه و هميشه

- ولي نگفتيد اعجوبة قرن است ، يعني چي ؟

- يعني همان انسان كه اشرف مخلوقات است و نفخة الهي در او دميده شده و نيكوترين قوام خلقت خميره وجودي اوست ، چنان سقوط مي‌كند كه به اسفل سافلين مي‌رسد و مي‌دوني علتش چيه ؟

- فكر مي‌كنم تا حدودي بدونم ، نظر شما چيه ؟

- دخترم ، آنچه انسان را به اين منجلاب مي‌كشاند غرور و تكبر است كه ريشة آن غفلت از خدا و توجه به غير اوست

- بابا! چرا انسان از خدا غافل ميشه ؟

- چون به داشته‌هاي خودش مغرور مي‌شه و فكر مي‌كنه ! آنچه كه داره از خودشه و هميشه براي او باقي مي‌ماند

- ولي خيلي‌ها كه در اين گرداب غفلت گرفتار شده‌اند به ظاهر چيزي ندارند ، نه مقامي ، نه پولي و يا

- درسته ، ولي بايد بدوني آنچه انسان را غافل مي‌كند داشتن نيست يا بهتر بگم هر كس داشتة خودش را چيزي مي‌بيند اگر چه در نظر ديگران هيچ است ولي اين آدم وابستة به همان است كه در نظر ديگران بي مقدار و ناچيز است

- پس دلبستگي و علاقه موجب غفلت مي‌شه ؟

- دقيقاً

صحبتهاي پدر ، در من تأثير خاصي گذاشته بود ، به فكر فرو رفته بودم و حرفهاي ايشان را در ذهنم مرور مي‌كردم كه رشتة افكارم را بريد و گفت

- اعظم جان !

- بله بابا!

- مي‌دوني ، دوست دارم فرصتي پيش بياد تا داستان زندگي‌ام را برايت تعريف كنم و تو آن را به صورت كتاب دربياري

- به به ! خب اسمش را چي بگذارم ؟

- اعجوبة قرن ، اعجوبة‌ قرن !

خنديدم و به شوخي گفتم

- پدر ! چقدر از خود راضي تشريف داري !

- درسته ، خيلي هم درسته ، به قول معروف زدي تو خال ، من هم كه لحظاتي قبل برايت صحبت كردم كه چگونه انسان اعجوبة قرن است ما هم كه از نوع اسفل آن هستيم اميدوارم خداوند با كرمش به ما نظر كرده و ما را عاقبت به خير كند

به فكر فرو رفتم و تازه متوجه شدم كه چرا پدرم با آن حالت خاص در جوابم گفت نام كتاب را اعجوبة قرن بگذار!

/ 109