جايش نشاند:قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ
المَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ؛(48)ابراهيم گفت: خداى من خورشيد را از خاور برمىآورد، تو آن را از با ختر برآور. پس آنكس كه كفر
ورزيده بود مبهوت ماند و بدين ترتيب حجت و استدلالى آورد كه جدالپذير و قابل مناقشه نبود.چنانكه پيشتر گفتيم، شيوه كلى جدال نيكو شامل روشهاى جزيى و عملى متعددى است كه در منطق جدلى
ابراهيم به نيكى به كار رفته است. برخى از اين روشها عبارتند از:
الف) روش اقناع تدريجى
در تعدادى از مناظرههاى ابراهيم، شاهد نوعى همراهى با مخاطبان و تلاش براى جذب تدريجى آنان به سوىحقيقت هستيم. اين روش را استدراج نيز ناميدهاند كه به مفهوم بازكردن راه براى جذب مخاطب به سوى
پيامهاى تبليغى مطلوب است. در اين روش گاهى مبلّغ، علىرغم اعتقاد قاطع و جازم به عقايدى، در
برخورد و مناظره با مخاطب، موقتاً از آن عقايد تنازل مىنمايد و خود را در مقام بحث، همراه و
همعقيده مخاطب قلمداد مىكند. بدينترتيب نوعى همبستگى و همدلى ميان طرفين مناظره به وجود
مىآيد كه در اقناع مخاطب مؤثر خواهد بود.بارزترين نمونه كاربرد اين شيوه در همان مناظره ستارهپرستان است كه دربرابرشان، در مرحله اول
جدال، كواكب آسمان و ماه و خورشيد را خداى خود فرض مىكند؛ فَلَمّا رَءَا القَمَرَ بازِغاً قالَ
هذا رَبِّى، در حالى كه آيه پيش از آن صراحت دارد كه او از اهل يقين و بيناى ملكوت آسمان و زمين است،
پس فرض جدى بودن كلام ابراهيم، به كلى مردود است: