2 . گفتار نرم و دلسوزانه
براى رعايت كرامت انسانى و با هدف نفوذ در دل آنان، مبلّغ بايد به گفتار صميمى و دلپذير روى آورد،لوط همواره از آغاز دعوت تا زمانى كه اندك اميدى به هدايت مخاطبان مانده بود، با نرمخويى و دلسوزى و
خير خواهى بر خورد مىكرد؛إِذ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلا تَتَّقُونَ * إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا
اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛(8)آنگاه كه برادرشان لوط به آنان گفت: آيا پروا نداريد؟ من براى شما فرستادهاى درخور اعتمادم. از
خدا پروا داريد و فرمانم ببريد.وقتى او را تهديد به اخراج از شهر مىكنند تنها از عملشان اظهار ناخشنودى مىكند اما بهخود آنها
تندخويى نمىنمايد:قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخْرَجِينَ * قالَ إِنِّى
لِعَمَلِكُمْ مِنَ القالِينَ؛(9)گفتند: اى لوط اگر دست بر ندارى قطعاً از اخراج شدگان خواهى بود، گفت: بهراستى من دشمن كردار شمايم.
3 . جايگزينى معروف پس از نهى از منكر
يكى از شيوههاى ظريف و درسهاى مفيد دعوت لوط اين است كه پس از نهى و بازداشتن مكرر و جدى آنها اززشتىهاى اخلاقى، آنها را به كار معروف و پسنديده راهنمايى مىكند؛ وقتى با هجوم خشونت آميز قوم
خطا كار براى اعمال زشت مواجه مىشود كه حتى به مهمانان او نيز رحم نمىكنند، مىگويد:قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِى هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلا تُخْزُونِ فِى
ضَيْفِى؛(10)لوط گفت: اى قوم من، اينان دختران منند. آنان براى شما پاكيزهترند. پس از خدا بترسيد و مرا در كار
مهمانانم رسوا مكنيد.شايان ذكر است كه در اينجا موضوع و مصداق مورد بحث شايد حايز اهميت زيادى نباشد و آنچه مهم است شيوه
برگرفته از اين آيه است، بدين معنا كه با سلب عادات و صفات زشت ورفع وضعيتهاى نامطلوب، نماياندن
عادات و صفات نيكو ضرورت دارد، و بايد كام تشنه انسان را همواره سيراب داشت و خلأهاى موجود را جبران
كرد، همانگونه كه اصل نفى خدايان متعدد (لا إله) با معرفى خداى واحد (إلّاالله) همراه است.