كشى و جناياتى مىشد. خدا الياس را برانگيخت تا ايشان را به عبادت خداى يكتا دعوت كند، پس او را
تكذيب كردند....(8)
2 . شيوه مقايسه
تاريخ تبليغ و تربيت نشان داده است مقايسه و تحريك وجدان در پى آن مىتواند در اقناع و تشويقمخاطبان به اظهار عكس العمل بسيار مفيد باشد. مقايسه دو موضوع، كه در فطرت مخاطب ارزيابى و ديدگاه
مشخصى از آن وجود داشته باشد چون باعث انگيزش درونى انسان مىگردد، موجب دستاوردهاى قابل توجهى
مىگردد. الياس پيامبر، با عنايت به گرايش باطنى انسان به يگانه پرستى و اشمئزاز فطرى او از شرك،
خداى يكتا را در يك طرف و بعل (بت مورد عنايت قوم) را درسوى ديگر مقايسه قرار مىدهد، طورى كه چون
نتيجه و فرجام مقايسه نزد مخاطب سليم الفطره روشن است، پس از مقايسه، دعوت به نتيجه مطلوب كه اقناع
مخاطب است نايل مىشود؛أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الخالِقِينَ؛(9)آيا بعل را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وا مىگذاريد؟ بنابر اين بعل كجا و پروردگار صاحب اختيار اولين و آخرين كجا! و بنا به قول شريف اميرمؤمنان ماللتراب
و رب الارباب؟!
3 . استقامت و تحمل رنجها و اهانتها
بررسى روايات موجود درباره سيره تبليغى الياس نشان مىدهد كه حاكمى فاسد و جبار بر جامعه الياسحكومت مىكرده و مانع فعاليتهاى ارشادى و ترويج ايمان و فضايل مىشده است. در چنين شرايطى بهطور
طبيعى، جبهه كفر با اتكا به اقتدار حاكميت در موضع قدرت بوده و جبهه ايمان دچار ضعف مىگردد و تنها
راه درست، مقاومت و تحمل اميدوارانه دربرابر سختىها و فشارها و اهانتهاست تا مگر مصلحت الهى بر
تقويت نيروى مؤمنان تعلق گيرد؛فبعث الله الياس النبى يدعوهم الى عبادة الله فكذبوه و طردوه و اهانوه و اخافوه و صبر عليهم و احتمل
اذاهم و دعاهم الى الله تعالى فلم يزدهم الا طغياناً فَالَىالله على نفسه ان يهلك الملك و الزانية
ان لم يتوبوا اليه؛(10)